ups and downs

از بالا پایین‌های زندگی...

۵ مطلب با موضوع «مشکلات فردی» ثبت شده است

ترس ازتنهایی وماندن درروابط آسیب زا

آدمی فریب نمی خورد، مگراینکه خودبخواهد(برگرفته ازمقدمه کتاب سینوهه ترجمه ذبیح الله منصوری)

شایدفکرکنیدهمسرانی که ازلحاظ رفتاری موردبدرفتاری قرارمی گیرند،گاهی خوشحال می شوندکه تنها باشند وازحملات همسرشان درامان بمانند.اماملیون ها نفرازتنها بودن می ترسند وبابدترین شرایط باهمسرانشان می مانند.آنچه این افراددرنظرنمی گیرنداین است که آنهاحتی باماندن دررابطه نیزتنها هستند زیراوجودهمسری که برای آنها ارزش قائل نیست،آنها رادرک نمی کند وقادربه دوست داشتن ونزدیک شدن به آنها نیست برابرباهمان تنهایی است،ولی چه چیزباعث می شودباوجوددانستن رابطه اشتباه آگاهانه درروابط آسیب زابمانیم؟چه افرادی برای ماندن درروابط آسیب زاپافشاری می کنند وچگونه خود راازبند روابط آسیب زانجات دهیم؟.اولین عاملی که افرادرامجبور به ماندن درروابط اشتباه می کندباورهای غیرعقلانی وقدیمی است.باورهایی که می توند ریشه درفرهنگ یاتجارب گذشته زندگی افرادداشته باشد.باورهایی مثل:”اگرازهمسرم جدا شوم،دیگران چگونه فکر می کنند”،”اگربعدازجدایی نتوانم زوج دلخواه خود راپیداکنم،همیشه تنها می مانم”،”زندگی به تنهایی برایم غیرقابل تصور وکسالت بار است” وغیره.همه افرادباورها وترس هایی بااین محتوا دارند اما هرقدرافراد منفعل تربوده وارزش ها واهداف کمتری درزندگی داشته باشند وجود این ترس ها می تواند زندگی آنها راتحت تاثیرقرارداده وآنها راواداربه ماندن درروبطی کند به باب میل آنها نیست.بنابراین اولین گام برای مقابله باترس ازتنهایی پذیرش بی قید شرط خود می باشد.هرگزفراموش نکنیم که من به عنوان یک انسان خوب وارزشمند هستم وحضورهمسرم درزندگی مراتکمیل می کند،معشوقه دیگری بودن  تنها بخشی ازمن است.ما می توانیم خواهان عشق وشریک زندگی باشیم بدون آنکه به اواحساس نیازکنیم.همه ما ازتنها بودن متاسف می شویم،احساس خلاء می کنیم اما اگربه نکات زیرواقف باشیم،احساس تنهایی موقتی خودرامی پذریم وبه جای احساس پوچی ازتنهایی،تنها ابرازتاسف کرده وکمتردرروابط خود دچاراشتباه می شویم:

-ارزش شما به عنوان یک شخص به خودشما بستگی دارد ونه به عشق دیگران:وقتی خودتان رابی قید وشرط بپذیرید نیازی به تاکید دیگران ندارید.دراین راستا می توانید ارزش ها واهداف جدید رادرزندگی خود پایه ریزی کنید وزمانی ازاوقات خود راصرف علایق وارزش هایتان کنید.احساس شادی واقعی ازدرون شخص نشات می گیرد.من می توانم شادباشم،عاشق باشم درصورتیکه لحظات واقعی رابرای خود ایجادکنم.

-لحظات واقعی رادرزندگی شکار واگروجودندارندآنها راایجاد کنید:داشتن لحظه های واقعی زندگی کردن درزمان حال،ولذت بردن ازمنابعی است که دردسترس هستند.ماهمیشه درحال انتظارکشیدن برای رسیدن به شرایط ایده آل هستیم،خوشبختی زمان حال رابه تعویق می اندازیم تااینکه آنرادرآینده بدست آوریم واین قدرانتظار کشیدن ها راادامه می دهیم تافرصت لذت بردن رااز خود سلب کنیم(برگرفته ازکتاب لحظات واقعی،دکترباربارا دی آنجلیس).گاهی به قدری درگیرپیش بینی آینده ایی نامعلوم وترس ازتنهایی هستیم که فرصت شام خوردن بایک دوست صمیمی راازدست می دهیم.

-همسرشما تنهاشخص مناسب برای زندگی مانیست:شایدبراین باورید که باترک روابط آسیب زا،فرصت عشق رابرای همیشه ازدست خواهیدداد.

-شمامی توانیدبه تنهایی زندگی کنید واززندگی خود راضی باشید،به شرطی که بدانید اززندگی خودچه می خواهید وچگونه می توانید زندگی رابرای خود معناکنید.

-تنهایی به این معنا نیست که بدون عشق وهمراه باشید: بعدازترک روابط ممکن است احساس کنیدنمی توانیدمانندگذشته لذت ببرید،تعطیلات کسل کننده باشد و…واقعیت این است که مجبورنیستیدتنها بمانید،ملیون هانفروجود دارند که می توانندهمراه شما باشند،علاقه مندی های آنها شبیه شماست.می توانیدباپیوستن به گروه های موردعلاقه ودرگیرشدن دروقایع اجتماعی افادشبیه به خودراپیداکنید اما فقط تنها زمانی امکان پذیراست که شما دردردها وخاطرات گذشته مدفون نشده باشید.


نویسنده : مشاور و روانشناس فرانک نحوی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جایگاه سرطان در روان انسان

یدر دنیای معاصر به دلیل شیوهی زندگی ابتلا به بیماری سرطان افزایش بسیاری داشته است ولی آیا بیماری سرطان تنها یک بیماریاست؟ چرا در میان بیماریهای صعب العلاج این بیماری از همه ترسناکتر است؟شایدنظریهی روانکاو بریتانیایی، ملانی کلاین بهترین تحلیل را پیش روی ما بگذارد. طبق نظریهی کلاین دراولین دورهی رشدی، نوزاد به یک دیگری نیازمند است که او را تیمار دارد و نیازهایش را برآورده سازد و بهدلیل ضعف نوزادِ آدمی او قادر نیست نیازهایش را برآورده کند این استیصال برای نوزاد اضطرابزا است، او بیم دارد که اگر مراقب از او رویگردان شود همه چیز نابود خواهد شد نوزاد برای رهایی از این وحشت از مکانیزم دفاعی دونیمسازی استفاده میکند به این معنا که همه چیز را دو قطبی می کند هنگامی که مراقب نیازهایش را برآوره میکند اضطراب او را درمییابد مراقبی خوب است و از سوی دیگر همان مراقب، هنگامی که خنثی است و توجهی به نیاز نوزاد ندارد به صورت مراقبی آزارگر تصور میشود و مورد خشم نوزاد قرار میگیرد. در اینجا مراقبت مادر نقش عمدهای بازی میکند مادری که بتواند اضطراب کودک را دریابد و محیطی مساعد برای نوزادش فراهم آورد، در اینجا مادری که در تصور کودک سلطه پیدا میکند “مادر به اندازهی کافی خوب” است ولی در غیر این صورت مادری آزارگر است که دایما در تصور کودک در حال شکنجه ی اوست در این مرحله اگر نفرت از موضوع عشق)مادر( حاکم شود نوزاد هر پرخاشگریای را که تجربه میکند به مادر نسبت می دهد گویی این مادر است که او را آزار میدهد و از آن فرار میکند و یا او را آنقدر آرمانی میکند تا بتواند در سایهی او زنده بماند. موضوع درونیشدهی آزارگر همچون سلولهای سرطانی غیر قابل پیشبینی اند و دایما در حال حمله به فرد هستند. در هر بیماریای ما به دلیل استیصالی که تجربه میکنیم به صورت موقت یا دایم در موضع اول رشد، رفت و برگشت داریم و در بیماری سرطان این قضیه نمود بیشتری پیدا میکند چرا که مصداقی عینی هم پیدا دارد. در سرطان ما از سلولهای بدی بیم داریم که درون ما در حال خرابکاری هستند و تکثیر میشوند و مهمتر از همه اینکه از کنترل ما خارج اند. ما در موضع اول رشد همان تجربهای را داریم که در بیماری سرطان اتفاق میافتد، ما دچار استیصال میشویم چون هیچ قدرت و کنترلی نداریم. غیر از حقیقت بیماریِ سرطان این تجربه دردی مضاعف ایجاد میکند به همین دلیل همیشه نام این بیماری وحشت آور است. این وحشت همچون وحشتی است که در ماههای اولیه ی زندگی تجربه میکنیم. ترس از سرطان تنها ترس از یک بیماری نیست چرا که درمانهای پیشرفتهای در حال انجام است، این ترس یادآور دورهای است که همهی انسانها تجربه کردند. تنها راه رهایی از این وحشت آگاهی از عینیت موضوع)بیماری( است در واقع جدایی درد بیماری از درد روانیای که برای افراد به وجود میآید. به همین دلیل در بیمار جدا از درمان بدنی، رواندرمانی کمک بسیاری به بیمار میکند.

نویسنده : مانا علوی ، کارشناس ارشد روانشناسی با رویکرد روان تحلیلی

خواندن مقالات بیشتر روانشناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تنبلی و عدم داشتن اراده

سلام 26 ساله و متاهل هستم . مشکلی که دارم اینه که نمیتونم هیچ کاری رو به سرانجام برسونم مثلا ناتمام ماندن تحصیل دانشگاهی ؛ یا تصمیم میگیرم نمازم را شروع کنم چندروز میخونم و ول میکنم و تصمیم به لاغری دارم 4؛5ساله کاری نکردم یا یکی دوجلسه رفتم باشگاه و اونم ول کردم اراده ندارم چیکار کنم؟ خیلی ناراحتم از این وضع.

پاسخ مشاور هدی بدوی :

سلام گاهی نداشتن هدف واضح و روشن و بی برنامگی باعث میشه که کند پیش بریم و پیشرفت رو متوجه نشیم و یا واقعا در جا بزنیم . همین فرد رو ناامید میکنه . بررسی های بیشتر لازمه روابط با همسر و خانواده و دوستان به چه صورته ؟ در طول روز چه کارهایی انجام میشه ؟ با نوشتن اهداف و همینطور برنامه هفتگی ( منطقی و درست ) خودتون رو محکوم به موفقیت کنید ! موفق باشید

برای ارتباط با این مشاور روی لینک زیر کلیک کنید:

https://goo.gl/1rEmoH

پاسخ مشاور رویا هنری :

سلام دوست خوبم عوامل بسیاری در این زمینه دخیل هستن که از مهمترین اونها میشه به موارد زیر اشاره کرد:ترس از شکست، خود کم بینی، توقع افراطی از خود، اطلاعات ناکافی برای انجام کار، مشخص نبودن اولویت ها، تردید داشتن، نا آشنایی با شیوه های حل مسئله، پیش داوری، ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع، نداشتن برنامه، ضعف در آشنایی با وظایف خود، فشار کاری بیش از اندازه و خستگی ناشی از اون، انجام فعالیتهای متنوع هم زمان، در اختیار نداشتن ابزار لازم برای کار و فعالیت، بیماری های جسمی، کمال گرایی وسواس گونه، پرخوابی و تن پروری از مهم ترین عوامل نیمه تمام گذاشتن کارها هستن!! گاهی ممکنه همراهی چند علت موجب بروز مشکل بشه. چند راه برای تغییر این مشکل پیشنهاد میکنم: توجه به زمان و فرصت،تعیین وقت معین برای هر کار،تلاش برای ایجاد انگیزه،کوچک کردن کار،اولویت بندی کردن کارها : کارهامون رو بر این اساس اولویت بندی کنیم:کارهای فوری و مهم،کارهای فوری و غیرمهم، کارهای غیرفوری و غیر مهم ، کارهای غیرفوری و مهم کشف ضعف ها و قوت های خود، تغییر محیط، استفاده از عهد و پیمان، استفاده از وقت اختصاصی برای جبران کارهای عقب مونده، دست برداشتن از کمال گرایی،غلبه بر ترسها، حذف قاتلین وقت، یاری گرفتن از توانمندیهای دیگران، عدم پرداختن به حاشیه ها،تمرین نه گفتن و.... دوست عزیز نیمه تمام گذاشتن کارها مثل سرماخوردگی نیست که با خوردن چند قرص و استراحت رفع بشه، بلکه مثل بیماری سینوزیته که اگر مراقب نباشیم دوباره عود می کنه. داروی اون هم برنامه ریزی و مراقبت همیشگیه. با به پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام آرامش رو به خودمون هدیه کنیم !! با آرزوی بهترینها

برای ارتباط با این مشاور روی لینک زیر کلیک کنید:

https://goo.gl/VQwfpp


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چگونه خشم خود را مدیریت کنیم؟

خشم نوعی هیجان است و پدیده‌ای کاملا طبیعی است و مانند سایر احساسات از عواطف انسانی سرچشمه می‌گیرد و در واقع نمود سلامت و تندرستی است و شامل نشانه‌های فیزیکی مثل تندشدن ضربان قلب، افزایش فشار خون و میزان آدرنالین در خون است. خشم یک نیروی انگیزه بخش است و اگر به درستی استفاده شود و سازنده باشد، می‌تواند به شما احساس قدرت بدهد و کمک‌تان کند به سمت چیزی که می‌خواهید جلوتر بروید،تا اینجا با این هیجان سالم مشکلی نداریم…
هیجان سالم ۳ تا ۵ ثانیه به طول می‌انجامد،زمانی که تحت شرایط استرس‌زا هستیم و به استرس واکنش نشان می دهیم،تعادلی که بین سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک وجود دارد به هم می خورد؛در واقع سیستم سمپاتیک پیشی می گیرد و آماده دفاع از بدن می شود و هنگامی که این هیجان از کنترل فرد خارج شود مستعد یک حس مخرب و ویرانگر است و می‌تواند پیامدهای ناگواری را به همراه داشته باشد و از آنجایی که سلامتی مهم‌ترین بخش زندگی هر فرد است،طبعا فردی که زود از کوره در می‌رود و مدام عصبانی‌ست باید در انتظار عواقب ناگوار جسمی و روانی آن نیز باشد.

گام‌هایی برای مدیریت خشم:

گام اول: تنفس دیافراگمی (۶_۲_۴)
یک دست خود را روی قفسه سینه و دست دیگر را روی شکم قرار دهید،هنگام نفس گرفتن سعی کنید شکم بالا بیاید نه قفسه سینه ورزش‌کاران و خوانندگان این تنفس را به خوبی بلدند شما هم با تمرین می‌توانید یاد بگیرید،۴ شماره نفس بگیرید ۲ ثانیه مکث کنید و ۶ شماره نفس را بدمید،این کار را چند بار به مدت ۵ دقیقه انجام دهید.

گام دوم: آرام سازی جسم (تکنیک لاک‌پشت ماورایی)
ترک موقعیت می‌تواند گزینه خوبی باشد،قدم‌زدن در هوای باز و تنفس دیافراگمی بسیار کمک کننده است، در مواقع بروز خشم موقعیت جسمانی خود را تغییر دهید مثلا اگر ایستاده‌اید بنشینید،یکی از بهترین تکنیک‌ها تکنیک لاک‌پشت ماورایی‌ست لاک خیالی خود را به صندلی تکیه دهید و دست و پاها را مثل لاک‌پشت شل کنید و ۵ دقیقه در همین حالت بمانید.

گام سوم: آرام‌سازی ذهن (تکنیک حباب نامعلوم)
با تمرین می‌توان سیستم سمپاتیک را تحت کنترل قرار داد چرا که ذهن باید وارد درمان شود،به عنوان مثال تمرینات مدیتیشن گزینه خوبی‌ست،تمرکز روی شمارش معکوس اعداد بسیار موثر است و در تکنیک حباب نامعلوم روی یک صندلی بنشینید چشم‌ها را ببندید و یک حباب نامعلوم را از بینی به نای و سپس به شش‌ها هدایت کنید و به دفعات ۵ دقیقه تکنیک را انجام دهید.

گام چهارم: استفاده از وسیله‌ای برای تحریک
به طور مثال یک کش به دور مچ خود بیندازید و در مواقع عصبانیت مدام کش را بکشید،می‌توانید از آبنبات‌های تند زنجبیلی هم استفاده کنید.

گام پنجم: تعهد نامه منفعل
هنگام خشم سیستم سمپاتیک فعال می‌شود که به CNS یا همان سیستم عصبی مرکزی مربوط نمی‌باشد،پیام به هیپوکامپوس داده می‌شود و اصلا کورتکس داده نمی‌شود،به همین منظور یک تعهدنامه کتبی مبنی بر اینکه «قرار نیست عصبانی شوم…» و یا « قول داده‌ام و تعهد می‌کنم…» را جلوی چشمانتان نصب کنید این دستور از بینایی به کورتکس وارد می‌شود و پیام ارادی می‌شود.

گام ششم: به جای سکوت گفتگو کنید
در مورد موضوعی که شما را عصبانی کرده با فردی صحبت کنید و از ته دل در مورد خشم خود گفتگو کنید.

فراموش نکنید این راهکارها در کوتاه مدت موثرند اما به طور کامل خشم شما را از بین نمی‌برد،با تمرین آن‌ها می‌توانید از واکنش سریع خود جلوگیری کنید اما اگر میزان خشمتان بالا و آزار دهنده است پیشنهاد می‌کنیم از یک مشاور راهنمایی بگیرید.

نویسنده: سیما سهیل الوندی ، زوج درمانگر،مشاور خانواده

برای خواندن مقالات روانشناسی مرتبط کلیک کنید:

مشاوره روانشناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تحقیر شدن

سلام 

من 25سالمه مشکلم اینه ک از کودکی همیشه تحقیر میشم از خانواده گرفته تا فامیل و دوستی ک بامن در ارتباطه .خیلی اعتماد ب نفس کمی دارم .قدرت گفتاریم خیلی ضعیفه بخاطر همین تحقیر میشم نومه.شتاری بد نیست ولی وقتی ک میخوام جمله ای رو ب زبون بیارم قاطی میکنم.بهم کم اهمیت میدن حس بدی دارم. از لحاظ روحی خیلی اسیب دیدم‌.تو جمع همیشه سعی میکنم ساکت باشم تا بهم نخندن مسخرم نکنن.نمیدونم چیکار کنم.همیشه دوس دارم تنها باشم .البته قیافه و کوچیک اندام بودنم هم بی تاثیر نیست .


پاسخ مشاور خانواده ، رویا هنری:

سلام دوست خوبم باید توجه داشته باشین که اگه خودتون احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید و خودتونو دست کم بگیرید ، اونوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و اونها هم تصور می کنن که نمیتونن شما رو دوست داشته باشن. اگه تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر رو دارید، چیزی جز این هم عایدتون نخواهد شد.باید نگاه عمیق تری به درون خودتون بندازین و اعتقادات خودتونو زیر سؤال ببرید. افرادی که شما رو تحقیر می کنن و قصد آسیب رسوندن به شما رو دارن، در درجه اول باید خودشون رو بیازارن تا بتونن شما رو آزرده کنن!! یک انسان موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران نداره. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای بکنن ، اما هیچ وقت بقیه رو تحقیر نمی کنن. بعضی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارن چون به دلیل کمبودهایی که احساس می کنن دوست دارن خودشون رو قدرتمند تر از سایرین جلوه بدن تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خودشون غلبه کنن.قبلاً کسی اونها رو آزرده کرده و چون توانایی مقابله با اونو نداشتن، با تحقیر دیگران سعی می کنن از موقعیت فعلی خود دفاع کنن.افرادی که به شدت شما رو تحقیر می کنن با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خودشونو در زندگی به نمایش می گذارن و این مشکل اونهاست نه شما !!! دونستن این مطلب به شما کمک می کنه که راحت تر بتونید در کنارشون به زندگی عادی خود ادامه بدید و حرف هاشونو نشنیده بگیرید. اگه بدونید که مشکل از طرف مقابله نه شما، می تونید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه هاشون ناراحت نشین. شما با جواب دادن به اونها در حقیقت وارد بازی ساختگیشون میشید، و در نهایت خودتون رو آزار دادین. یکی از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می تونید از خودتون بروز بدید اینه که بهشون بگید: “از پیشنهادت ممنونم” و بعد هم به ادامه کار خودتون بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان میدین. اونها منتظر هستن که شما از خود عکس العمل نشون بدین و زمانیکه این کار رو انجام نمیدین، دیگه چیزی برای گفتن نخواهند داشت. زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده کردن شما میشه باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببینید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیه. با این کار هم عکس العمل شدید نشون ندادید، هم بر روی خود دقیق تر شدین.دیگران تا زمانیکه شما به اونها اجازه ندین، نمی تونن شما رو آزار بدن. در بعضی مواقع بهتره نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام دادید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین حرفهایی به شما بزنه . شما نیاز به تایید دیگران ندارید. راهی سریع برای ایجاد عزت نفس اینه که به دنبال تایید گرفتن از دیگران نباشید.گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما رو آزرده میکنه چونکه از اونها انتظار تایید ۱۰۰% داشتید،می تونید از میون نظریات اونها برای خود یک هدیه پیدا کنید!!! می تونید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریاتشون پی ببرید؛ اگر قوت بود اونو افزایش و اگر ضعف بود در پی جبرانش باشید. در زندگی برای این که بتونید به خودتون کمک کنید و از مشکلات بگذرید، باید انعطاف داشته باشید. بد نیست بدونید آدم های موفق همیشه افراد زیرک و باهوشی نبودن، بلکه افرادی بودن که انعطاف داشتن. اونها تونستن با شرایط مختلف خود رو وفق بدن. اگر نتونید خودتونو با افراد و موقعیت های اطراف تا حدی که لازمه وفق بدید، نمی تونید حرکت کنید؛ بنابراین با اولین تحقیر، خودتون رو نبازید و دست از تلاش برای موفقیت برندارید.گاهی نیاز دارید خودتون رو به دیگران ثابت کنید و مهم تر این که خیلی وقت ها لازمه خودتون رو به خودتون ثابت کنید !!. در مقابل بحران ها کنار نکشید.اجازه ندید بحران ها شما رو در خود حل کنن. بعضی وقت ها این خود ما هستیم که توانایی هامونو دست کم می گیریم نه دیگران و در واقع از درون تحقیر می شیم نه از بیرون! از چالش، فرصت بسازید.هر بحرانی می تونه موقعیتی باشه برای پیش رفتن، برای پریدن و پیشرفت. برای آینده برنامه بریزید و فکری جدی برای حل مشکلاتتون بکنید. همچنین شاید بعضی رفتارهاتون باعث شه تا دیگران تحقیرتون کنن بنابراین شخصیتتون رو بررسی کنید و عواملی رو که باعث تحقیرتون میشه از رفتارهاتون حذف کنید. موفق باشین


پاسخ روانشناس بالینی ، هدی بدوی :

سلام اطرافیان ناخواسته مممکنه باعث شکننده شدن روحیه و لطمه خوردن عزت نفس ما بشن نیاز به دوست داشته شدن و احترام یک نیاز طبیعیه و حق شماست چطوره شروع کنید به گرفتن حقتون؟ اعتماد به نفس شما باید تقویت بشه ، راههای تن آرامی رو یاد بگیرید و روی افکارتون باید کار بشه مهارتهای گفتگو از طریق آموزش ابراز وجود و تمرین بهتر میشن جلوی آینه تمرین سخنرانی کنید بهترین چیز اینه که با یک مشاور در تماس باشید موفق باشید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰