آدمی فریب نمی خورد، مگراینکه خودبخواهد(برگرفته ازمقدمه کتاب سینوهه ترجمه ذبیح الله منصوری)

شایدفکرکنیدهمسرانی که ازلحاظ رفتاری موردبدرفتاری قرارمی گیرند،گاهی خوشحال می شوندکه تنها باشند وازحملات همسرشان درامان بمانند.اماملیون ها نفرازتنها بودن می ترسند وبابدترین شرایط باهمسرانشان می مانند.آنچه این افراددرنظرنمی گیرنداین است که آنهاحتی باماندن دررابطه نیزتنها هستند زیراوجودهمسری که برای آنها ارزش قائل نیست،آنها رادرک نمی کند وقادربه دوست داشتن ونزدیک شدن به آنها نیست برابرباهمان تنهایی است،ولی چه چیزباعث می شودباوجوددانستن رابطه اشتباه آگاهانه درروابط آسیب زابمانیم؟چه افرادی برای ماندن درروابط آسیب زاپافشاری می کنند وچگونه خود راازبند روابط آسیب زانجات دهیم؟.اولین عاملی که افرادرامجبور به ماندن درروابط اشتباه می کندباورهای غیرعقلانی وقدیمی است.باورهایی که می توند ریشه درفرهنگ یاتجارب گذشته زندگی افرادداشته باشد.باورهایی مثل:”اگرازهمسرم جدا شوم،دیگران چگونه فکر می کنند”،”اگربعدازجدایی نتوانم زوج دلخواه خود راپیداکنم،همیشه تنها می مانم”،”زندگی به تنهایی برایم غیرقابل تصور وکسالت بار است” وغیره.همه افرادباورها وترس هایی بااین محتوا دارند اما هرقدرافراد منفعل تربوده وارزش ها واهداف کمتری درزندگی داشته باشند وجود این ترس ها می تواند زندگی آنها راتحت تاثیرقرارداده وآنها راواداربه ماندن درروبطی کند به باب میل آنها نیست.بنابراین اولین گام برای مقابله باترس ازتنهایی پذیرش بی قید شرط خود می باشد.هرگزفراموش نکنیم که من به عنوان یک انسان خوب وارزشمند هستم وحضورهمسرم درزندگی مراتکمیل می کند،معشوقه دیگری بودن  تنها بخشی ازمن است.ما می توانیم خواهان عشق وشریک زندگی باشیم بدون آنکه به اواحساس نیازکنیم.همه ما ازتنها بودن متاسف می شویم،احساس خلاء می کنیم اما اگربه نکات زیرواقف باشیم،احساس تنهایی موقتی خودرامی پذریم وبه جای احساس پوچی ازتنهایی،تنها ابرازتاسف کرده وکمتردرروابط خود دچاراشتباه می شویم:

-ارزش شما به عنوان یک شخص به خودشما بستگی دارد ونه به عشق دیگران:وقتی خودتان رابی قید وشرط بپذیرید نیازی به تاکید دیگران ندارید.دراین راستا می توانید ارزش ها واهداف جدید رادرزندگی خود پایه ریزی کنید وزمانی ازاوقات خود راصرف علایق وارزش هایتان کنید.احساس شادی واقعی ازدرون شخص نشات می گیرد.من می توانم شادباشم،عاشق باشم درصورتیکه لحظات واقعی رابرای خود ایجادکنم.

-لحظات واقعی رادرزندگی شکار واگروجودندارندآنها راایجاد کنید:داشتن لحظه های واقعی زندگی کردن درزمان حال،ولذت بردن ازمنابعی است که دردسترس هستند.ماهمیشه درحال انتظارکشیدن برای رسیدن به شرایط ایده آل هستیم،خوشبختی زمان حال رابه تعویق می اندازیم تااینکه آنرادرآینده بدست آوریم واین قدرانتظار کشیدن ها راادامه می دهیم تافرصت لذت بردن رااز خود سلب کنیم(برگرفته ازکتاب لحظات واقعی،دکترباربارا دی آنجلیس).گاهی به قدری درگیرپیش بینی آینده ایی نامعلوم وترس ازتنهایی هستیم که فرصت شام خوردن بایک دوست صمیمی راازدست می دهیم.

-همسرشما تنهاشخص مناسب برای زندگی مانیست:شایدبراین باورید که باترک روابط آسیب زا،فرصت عشق رابرای همیشه ازدست خواهیدداد.

-شمامی توانیدبه تنهایی زندگی کنید واززندگی خود راضی باشید،به شرطی که بدانید اززندگی خودچه می خواهید وچگونه می توانید زندگی رابرای خود معناکنید.

-تنهایی به این معنا نیست که بدون عشق وهمراه باشید: بعدازترک روابط ممکن است احساس کنیدنمی توانیدمانندگذشته لذت ببرید،تعطیلات کسل کننده باشد و…واقعیت این است که مجبورنیستیدتنها بمانید،ملیون هانفروجود دارند که می توانندهمراه شما باشند،علاقه مندی های آنها شبیه شماست.می توانیدباپیوستن به گروه های موردعلاقه ودرگیرشدن دروقایع اجتماعی افادشبیه به خودراپیداکنید اما فقط تنها زمانی امکان پذیراست که شما دردردها وخاطرات گذشته مدفون نشده باشید.


نویسنده : مشاور و روانشناس فرانک نحوی