ups and downs

از بالا پایین‌های زندگی...

۱۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

عشق و دوست داشتن

سوال:
سلام عشق و دوست داشتن چه تفاوتی باهم دارن؟ کدام یک برای زندگی زناشویی ضروری است؟ و نشانه های هرکدوم رو لطفا ذکر کنین ممنونم


پاسخ مشاور غلام‌رضا قریب‌زاده :

تفاوت عشق و دوست داشتن از نظر روانشناسان: *وقتی کسی که عاشق اش هستید گریه می کند، شما هم با او گریه می کنید، ولی وقتی کسی که دوست اش دارید گریه می کند، سعی می کنید هر چه سریعتر آرامش کنید. *.اگر سعی کنید چشم های تان را روی معشوق تان ببندید، عشق به شکل قطره ای در قلبتان می ماند اما می توانید یک رابطه ی دوستی را پایان دهید. *.احساس عاشق بودن از چشم ها آغازمی شود و انسان عاشق با نگاه و دیدن به عشق می رسد ، و احساس دوست داشتن از گوش ها و از طریق شنوایی و ابراز علاقه کلامی است. *.هنگام دیدار کسی که عاشقش هستید قلبتان به تپش می افتد اما هنگام دیدار کسی که دوستش دارید خوشحال و شاد می شوید. *.هنگام مواجهه با عشق خود خجالت می کشید ولی وقتی با کسی که دوستش می دارید برخورد می کنید می توانید خودتان را نشان بدهید. *. اگر به چشم کسی که عاشق اوهستید نگاه کنید مطمئنا خجالت زده می شوید اما می توانید ساعت ها لبخند بر لب به چشمان فردی که دوستش داریدبنگرید. *.در کنار کسی که عاشق اش هستید، زمستان مثل بهار می شود، ولی در کنار کسی که دوست اش دارید، زمستان فقط یک زمستان زیبا است. *.اگر به کسی که عاشقش هستید بنگرید خجالت می کشید در حالی که هنگامی که به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید لبخند می زنید. *به کسی که عاشق اش هستید نمی توانید هرچه در دل دارید بگویید، گفتن آنچه در دل دارید برای کسی که دوست می دارید راحت تر است. در ضمن پیشنهاد میکنم نظر دکتر شریعتی را هم در این زمینه بخوانید... موفق باشید..


http://www.teleyare.com/question


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا هرروز با نامزدم دعوام میشه

با سلام من یه دختر 22 ساله هستم و نامزدم 20 سالشه واقعا همدیگه رو خیلی دوست داریم یعنی حتی یه روز نمیتونیم همدیگه رو نبینیم هردوتامون دانشجو هستیم و من باید هفته ای 4 روز برم یه شهر دیگه و برگردم و همیشه دعوامون میشه سر بحثای الکی و مسخره دعوا میکنیم و وسط دعوا همیشه بحثمون به جدایی میرسه و دوباره فرداش که همدیگه رو ببینیم همه چی یادمون میره ولی واقعا دیگه دعوامون خسته کننده و تکراری شده همیشه بحثای الکی میکنیم و اعصاب همدیگه رو خورد میکنیم اگه میشه راهنماییم.کنید که چیکار میتونم بکنم

پاسخ مشاور رویا هنری

سلام دوست خوبم سن هر دوی شما پایینه و میشه گفت به بلوغ فکری لازم نرسیدید و پیش اومدن چنین صحنه هایی تا حدودی طبیعیه! اگه بتونید هنگام بحث آرامشتونو حفظ کنید تنها با یک جمله می‌تونید بحث رو از بدترین حالت به بهترین حالت برگردونید یا حتی به اون خاتمه بدین !! شاید این کار در لحظه اوج درگیری کمی سخت باشه اما با گفتن این جملات به ایشون نشون میدین که به حرفهاش گوش میدید و درک می‌کنید که چرا ناراحته. تمام این ها منجر به ختم بحث و درگیری میشه.بهترین جملاتی که در حین بحث می‌تونید به کار ببرید: «میفهمم چی میگی» یا «شاید در این مورد حق با تو باشه» و هر جمله‌ای که به او بفهونه حرف‌هاشو شنیدید و نقطه نظر او رو هم در نظر می‌گیرید.با به کار بردن این جملات دیگه در بحث‌ها در نقطه مقابل و بر ضد ایشون قرار نمی‌گیرید بلکه نشون میدین که موضوع بحث براتون مهمه و به تمام حرف‌هاش گوش میدین. اگر کمی از خشونت و مخالفت‌هاتون رو کنار بگذارید خیلی سریع‌تر به بحث‌ها خاتمه میدین و کمتر آسیب روحی می‌بینید.فقط گفتن این جملات مهم نیست بلکه نحوه گفتن اون‌ها نیز مهمه. اگه این جملات رو با لحن تند و پرخاشگرانه به زبون بیارید کوچکترین ارزشی نخواهند داشت. قبل از این که بخوایین درگیری رو تشنج زدایی کنید ابتدا کمی آروم شید و نفس عمیقی بکشید. وقتی به خودتون زمان بیشتری میدین ذهنتون آزادتر میشه و راحت‌تر میتونید اون درگیری رو مدیریت کنید و این هم به نفع شماست و هم به نفع ایشون.اگر براتون سخته که در لحظه درگیری سکوت کنید و صبور باشید برای یک لحظه یکی از ویژگی‌های ایشون رو که خیلی دوست دارید، به یاد بیارین!! درگیری‌ها به راحتی باعث ایجاد لحظاتی تلخ و منفی در زندگی میشن. برای جلوگیری از این عواقب منفی سعی کنین با راهنمایی مشاورین مهارتهای زندگی رو یاد بگیرید. موفق باشین


پاسخ مشاور هدی بدوی

سلام اختلاف در زندگی همه پیش میاد ؛ مهم نحوه حل اختلافات و رسیدن به توافقه چندوقته که نامزد هستید؟ نامزدی برای شناخت همدیگه هست. آشنایی به چه صورته؟ ارتباط با خانواده ها چطوره؟ سر چه موضوعاتی بحث میکنید و چطور بحث رو خاتمه میدید؟ مهارتهای حل مساله رو از مشاورین آموزش ببینید و در زندگیتون پیاده کنید با یک مشاور در تماس باشید موفق باشید


پاسخ مشاور دکتر پریسا ضرب استجابی

سلام دوست عزیز اینکه هر دوی شما سنتون کم هست و بخصوص نامزدتون به بلوغ کافی نرسیده اید!! حتما نیاز به راهنمایی گرفتن و مشاوره دارید . در صورت ادامه این روند مطمینا نمیتوانید یک زندگی خوب و ارومی را شروع کنید. موفق باشید


مشاوره خانواده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خیانت

سلام 1ساله پیش خانومم بهم خیانت کرد بهم گفت که اشتباه کرده از اون موقه ببعد هر وقت گوشیش در حاله مکالمه است یا میره بیرون فکر میکنم دوباره داره به خیانت میکنه

پاسخ دکتر پریسا ضرب استجابی

سلام این حس و حال شما تا مدتی همراه شما خواهد بود تا گذر زمان کمرنگش کند . و البته شما هم باید در این مورد تلاش داشته باشید تا با این قضیه بتوانید کنار بیایید. و‌توصیه میکنم جهت پیشرفت سریع تر و هضم کردن راحت این موضوع حتما از یک مشاور کمک بگیرید. موفق باشید

پاسخ روانشناس رویا هنری

سلام دوست خوبم احساسات منفی خودتونو بپذیرید. پذیرفتن اینکه احساس هایی مثل خشم، عصبانیت، شک، آشفتگی، ترس، درد، رنج و افسردگی برای کسی که شاهد خیانت همسرش بوده، کاملا طبیعیه. سعی کنید برای خودتون خلوت کنید و تمام افکار و احساساتی رو که به دلیل خیانت همسرتون در شما ایجاد شده ، بر روی کاغذ بنویسید و تخلیه افکار منفی رو به وسیله این کار انجام بدیدمسئله پیش اومده رو بررسی کنین.سعی کنید با همسرتون در موقعیت مناسب در مورد خطایی که مرتکب شده ، صحبت کنید و تمام سوال هایی رو که به ذهنتون می رسه، بپرسید؛ حتی برای این کار می تونید از قبل سوالاتی رو که می خوایین بپرسید، آماده داشته باشید، شاید به این نتیجه برسید همسرتون هنگام انجام این کار به تنها چیزی که فکر نمی کرد، خیانت به شما بوده. حواستون باشه زمانی که این کارها رو انجام میدین، در برابر همسرتون جبهه نگیرید یا حرف های اونو برای خودتون تفسیر اشتباه نکرده و با دید منفی بهش نگاه نکنید.عشق مبتنی بر خود داشته باشید.عشق متعادل و دارای مرز داشته باشید، چونکه این عشق به راحتی می تونه اعتماد ایجاد کنه ،چون وقتی چنین عشقی رو نسبت به فرد مقابل ابراز می کنید، فرد خود به خود می تونه حس کنه که از سوی شما پذیرفته شده و بنابراین با شما احساس راحتی خواهدداشت. در این شرایط فرد می تونه به راحتی احساساتش رو با شما در میون بگذاره. همچنین عشق بی قید و شرط میتونه باعث ایجاد عزت نفس در فرد بشه و ترس از عدم پذیرش رو به میزان بسیاری کاهش بده و از این طریق به شریک زندگی مون اجازه می دیم تا در ارائه احساساتش نسبت به ما صادق باشه !! نقص های خودتون رو ببینید!! باید بتونیم در رابطه ای که در اون خیانت رخ داده منصفانه رفتار کنیم و تنها فرد خیانتکار رو مقصر ندونیم، بلکه به دنبال مشکلات و نواقص خودمون هم باشیم. اگر بتونیم در خودمون عمیق شیم، مطمئنا می تونیم نواقصی رو پیدا کنیم که باعث بروز خیانت شده ، اگرچه بعضی از خیانت ها تنها به دلیل بوالهوسی رخ می ده و علتش به خاطر وجود نواقصی در طرف مقابل نیست !!. روابط با همسرتون رو پراهمیت بدونید، علاوه بر مهم شمردن نیازهای عاطفی باید نیازهای دیگه رو نیز درنظر بگیرید.روابط جنسی با کیفیت عالی داشته باشین! رابطه جنسی یکی از مهم ترین عواملیه که ضعف در اون موجب خیانت خواهدشد.بهتره همسرتون رو ببخشید. از بین رفتن درد و رنجی که براتون از طریق خیانت به وجود اومده، به زمان نیاز داره. باید برای شروع مجدد و درست از یک مشاور و روان شناس کمک بگیرید؛ باید از رابطه خودتون مراقبت کرده و همه توجهتون رو بهش معطوف کنید. تا اونجا که می تونید و میشه، باید سعی کنید به یکدیگه اعتماد کنید و به طور مداوم در مورد مشکلات ریز و درشتی که بینتون پیش می آد، صحبت کرده و اونهارو برطرف کنید چون که این امر به رشد رابطه تون کمک خواهدکرد!!!! با آرزوی بهترینها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سوال خود را بدون پرداخت هزینه بپرسید: مشاوره رایگان روانشناسی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رابطه جنسی بوسه پا

اگر همسرمان درحین رابطه جنسی به پاها نیز علاقه نشان دهد بیماریست؟

پاسخ مشاور سارا شریف

سلام دوست عزیز بعضی افراد فانتزی های جنسی خودشان را دارند و بعضی از اندام های بدن براشون تحریک کننده تر است ولی اگر صرفا فقط به اندام خاصی اشاره کنند و تنها عامل محرک براشون باشد ، جای تأمل دلرد موفق باشید


پاسخ دکتر پریسا ضرب استجابی

سلام نه لزوما!! پا می تواند به عنوان یک اندام تحریک کننده باشد و هیچ مشکلی هم وجود نداشته باشد.


پاسخ مشاور رویا هنری

سلام دوست عزیز اگر همسرتان اظهار تمایل جنسیِ چشمگیر و غیرطبیعی نسبت به پا دارد و این مورد سبب شده توجه ایشان به سایر نقاط بدن شما کمتر شود و صرفا ارضای جنسی از این طریق اتفاق می افتد اختلال محسوب میشود و اگر به پا بعنوان یکی از اندام تحریک کننده نگاه شود کاملا طبیعی و لذتبخش است. شاد باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مشاوره تلفنی و شنیده شدن درد

شاید برای توضیح مشاوره و مشاوره‌‌ی تلفنی بهتر باشد که به ابتدای روان‌درمانی بازگردیم. مشاهده‌ی اعتراف در دین مسیحیت برای فروید جالب شد. فردی کنار یک اتاق تاریک می‌نشیند و بدون دیدن فرد مقابل درباره‌ی کارهایی که کرده صحبت می‌کند و آمرزیده می‌شود گویی بیان درد و گناه برابر با بخشیده شدن بود. این شاید طرح اولیه‌ی روان‌درمانی بوده‌ است. روان‌درمانی ابداع شد چرا که به این پی برد که گاهی آدمی تنها نیازمند یک گوش شنوا بدون هیچ قضاوتی است، امروزه با بالا رفتن سرعت تکنولوژی آدم‌ها روزبه‌روز از هم دورتر می‌شوند و فرصتی برای بیان بار مشکلاتی که به دوش می‌کشند ندارند. فرصتی برای مراجعه‌ی حضوری به یک روانشناس هم ندارند. تنها راه باقی مانده برای کاهش این تنش‌ها تلفن است یک تلفن و یک صدایی که آماده است تا خستگی‌های فرد را بشنود. مشاوره‌ی تلفنی در شرایط معاصر تنها راه ارتباطی با فردی دیگر است تا بدون هیچ قضاوتی ما را بشنود و با ما همراه شود. گاهی ما از اتفاقاتی که می‌افتد آگاهیم ولی نمی‌توانیم آن را ببینیم، نگاهی دیگر مسیر زندگی مان را از دور رصد می‌کند و گره‌های این راه پر فراز و نشیب را به ما می‌گوید. در این فضای پر سرعت زندگی خانواده‌هایی را می‌بینیم که فرصتی برای هم‌صحبت شدن با هم نمی‌یابند و تنها تکنولوژی خلأهای بین آنها را پر کرده و نقش یک مشاوره خانواده در اینجا می‌تواند پیدا کردن راهی برای ارتباط میان اعضای خانواده باشد. مشاور به فرد کمک می‌کند تا بر وقایعی که برایش اتفاق می‌افتد بینش یابد. در حقیقت سرمنشا تمام رفتارها و عکس‌العمل‌ها در خود ماست و آگاهی از آن شجاعت و جسارت می‌خواهد. ما می‌توانیم به یاری یک همراه و انتخاب یک مشاور خوب در هرجا به تفکرات خود بینش یابیم و بهترین تصمیم را اتخاذ کنیم.
حال به این بپردازیم که مشاور تلفنی اصلا جوابگوی نیاز انسان است؟
در روانکاوی کلاسیک، فروید روی یک صندلی پشت تختی می‌نشست و بیمار روی آن تخت دراز می‌کشید و معتقد بود با ندیدن درمانگر بیمار با ناخودآگاه خود ارتباط بیشتری برقرار می‌کند. در مشاوره‌‌ی تلفنی این اتفاق می‌افتد. فرد بدون دیدن طرف مقابل تنها روی مشکلاتش متمرکز می‌شود، شرط اصلی در مشاوره‌‌ی تلفنی تعهد دو طرفه است، تعهد مراجع و روان‌درمانگر یا مشاور که با هم در یک بازه‌ی مشخص زمانی بر سر مشکلی تمرکز کنند. درمانگر و مشاور می‌خواهد به مراجع آموزش دهد که بتواند درباره‌ی فکر خود فکر کند. در مشاوره‌ی تلفنی آنچه اهمیت دارد صدا است. صدا احساس فرد را با خود همراه دارد و با صداست که یک مشاور تلفنی درمی‌یابد که مراجع آشفته است یا مضطرب، غمگین است یا مستأصل و این امر نبود ارتباط چشم در چشم در مشاور تلفنی را جبران می‌کند.
انسان از ابتدای تولد نیازمند یک «دیگری» است تا او را بفهمد و به آشفتگی‌هایش معنا دهد، این امر می‌تواند با یک تلفن هم اتفاق افتد و گوش شنوایی برای شنیدن این آشفتگی‌ها پیدا کرد.

نویسنده : روانشناس مانا علوی

شما می‌توانید با نویسنده این مقاله همچنین مشاوران دیگر از طریق اپلیکیشن تلیار صحبت کنید

لینک دانلود: اپلیکیشن تلیار رسانه همراه مشاوره و روانشناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جایگاه سرطان در روان انسان

یدر دنیای معاصر به دلیل شیوهی زندگی ابتلا به بیماری سرطان افزایش بسیاری داشته است ولی آیا بیماری سرطان تنها یک بیماریاست؟ چرا در میان بیماریهای صعب العلاج این بیماری از همه ترسناکتر است؟شایدنظریهی روانکاو بریتانیایی، ملانی کلاین بهترین تحلیل را پیش روی ما بگذارد. طبق نظریهی کلاین دراولین دورهی رشدی، نوزاد به یک دیگری نیازمند است که او را تیمار دارد و نیازهایش را برآورده سازد و بهدلیل ضعف نوزادِ آدمی او قادر نیست نیازهایش را برآورده کند این استیصال برای نوزاد اضطرابزا است، او بیم دارد که اگر مراقب از او رویگردان شود همه چیز نابود خواهد شد نوزاد برای رهایی از این وحشت از مکانیزم دفاعی دونیمسازی استفاده میکند به این معنا که همه چیز را دو قطبی می کند هنگامی که مراقب نیازهایش را برآوره میکند اضطراب او را درمییابد مراقبی خوب است و از سوی دیگر همان مراقب، هنگامی که خنثی است و توجهی به نیاز نوزاد ندارد به صورت مراقبی آزارگر تصور میشود و مورد خشم نوزاد قرار میگیرد. در اینجا مراقبت مادر نقش عمدهای بازی میکند مادری که بتواند اضطراب کودک را دریابد و محیطی مساعد برای نوزادش فراهم آورد، در اینجا مادری که در تصور کودک سلطه پیدا میکند “مادر به اندازهی کافی خوب” است ولی در غیر این صورت مادری آزارگر است که دایما در تصور کودک در حال شکنجه ی اوست در این مرحله اگر نفرت از موضوع عشق)مادر( حاکم شود نوزاد هر پرخاشگریای را که تجربه میکند به مادر نسبت می دهد گویی این مادر است که او را آزار میدهد و از آن فرار میکند و یا او را آنقدر آرمانی میکند تا بتواند در سایهی او زنده بماند. موضوع درونیشدهی آزارگر همچون سلولهای سرطانی غیر قابل پیشبینی اند و دایما در حال حمله به فرد هستند. در هر بیماریای ما به دلیل استیصالی که تجربه میکنیم به صورت موقت یا دایم در موضع اول رشد، رفت و برگشت داریم و در بیماری سرطان این قضیه نمود بیشتری پیدا میکند چرا که مصداقی عینی هم پیدا دارد. در سرطان ما از سلولهای بدی بیم داریم که درون ما در حال خرابکاری هستند و تکثیر میشوند و مهمتر از همه اینکه از کنترل ما خارج اند. ما در موضع اول رشد همان تجربهای را داریم که در بیماری سرطان اتفاق میافتد، ما دچار استیصال میشویم چون هیچ قدرت و کنترلی نداریم. غیر از حقیقت بیماریِ سرطان این تجربه دردی مضاعف ایجاد میکند به همین دلیل همیشه نام این بیماری وحشت آور است. این وحشت همچون وحشتی است که در ماههای اولیه ی زندگی تجربه میکنیم. ترس از سرطان تنها ترس از یک بیماری نیست چرا که درمانهای پیشرفتهای در حال انجام است، این ترس یادآور دورهای است که همهی انسانها تجربه کردند. تنها راه رهایی از این وحشت آگاهی از عینیت موضوع)بیماری( است در واقع جدایی درد بیماری از درد روانیای که برای افراد به وجود میآید. به همین دلیل در بیمار جدا از درمان بدنی، رواندرمانی کمک بسیاری به بیمار میکند.

نویسنده : مانا علوی ، کارشناس ارشد روانشناسی با رویکرد روان تحلیلی

خواندن مقالات بیشتر روانشناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کادوی تولد من

سلام دختریم 26 ساله که 1 ساله با اقایی 30 ساله در ارتباطم و قصدمون ازدواجه ولی به دلایل اقتصادی فعلا به تعویق افتاده و اینکه همدیگه رو دوس داریم و توی این مدت مشکل خاصی نداشتیم 10 روز دیگه تولدمه امروز به من گفت میخواد گوشیشو بفروشه وقتی اعتراض منو دید گفت برای تولدت پول میخوام من خیلی ناراحت شدم و حتی بهم برخورد الان حس بدی دارم و فکر میکنم حتی اگه اینکارم میکرد نباید قبلش به من میگفت الان هر کادویی هم بخره من خوشحال نمیشم حس میکنم منت گذاشته خیلی بهم ریختم لطفا راهنماییم کنید

پاسخ مشاوره خانواده، ازدواج ، کودک و نوجوان ، تحصیلی و انتخاب رشته ، رویا هنری

سلام دوست خوبم وقتی یکسال از دوستی شما میگذره و تابحال مشکل خاصی نداشتین و همدیگه رو دوست دارید قطعا ایشون منظور بدی نداشتن و قصدشون منت گذاشتن نبوده. چرا از این زاویه به قضیه نگاه نمیکنین که ایشون با توجه به اینکه گوشی خودشو لازم داشته منتهی بعلت علاقه و عشق وافر ، خریدن هدیه تولد شمارو به داشتن گوشی ترجیح دادن !! دوست عزیز ممکنه طریقه گفتن ایشون تا حدودی درست نبوده باشه ولی در پشت این اظهار، هیچ منت و ...دیده نمیشه.ایشون با عشق و نهایت دوست داشتن حاضر به انجام چنین کاری شدن.اکثر آقایون بازی با کلمات رو بلد نیستن!! به دل نگیرید و ازشون صمیمانه تشکر کنید چون رضایت شما براشون اولویت و ارجحیت داشته... پس از قدردانی میتونید با پیشنهادات بهتر ( بجای فروختن موبایل ) ایشون رو در خرید هدیه کمک کنید! عشقتون پایدار‌

پاسخ مشاور شبنم نظام الاسلامی ، خانواده ، زوج درمانگر ، مشاوره پیش از ازدواج ، سکس تراپ

سلام دوست عزیز قطعا دلیل بیان این حرف از طرف ایشون قابل تامل هست .می‌تونستن با خرید یک هدیه در خور شأن شما و توان خودشون خوشحالتون کنن. البته نیت ایشون شاد کردن شما بوده ولی هر تصمیمی در شرایط حاد (اقتصادی٫...)می‌تونه نشان دهنده توانایی مدیریت در بحران فرد باشه.بیشتر بررسی کنید یا به همراه ایشون با مشاور صحبت کنید .پاینده باشید عزیرم

برای فرستادن سوال رایگان و گرفتن پاسخ اپلیکیشن تلیار رو نصب کنید:

تلیار مشاوره روانشناسی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چطور بفهمم خیانت کرده است

زنم کلا با مردان بگو بخند می‌کند. راحت صحبت می‌کند. تا 3 صبح داخل تلگرام و اینستاگرام است و چت میکند. حتی وقتی میخابد اینترنت گوشی را خاموش نمیکند و به محض اومدن پیام بیدار میشود و چک میکند و جواب میدهد. گوشیش رمز داره. چندبار خواستم چک کنم به هیچ وجه اجازه نمیده. یکبار تونستم ایمیلش و چک کنم. با یکی از همکاران ایمیلهای کاملا کاری رد و بدل کرده بود ولی لحن صحبت زنم بیش از اندازه صمیمی بود. مثلا خلاصه متن یکی از ایمیلهای همسرم به او شبیه این بود: .... قربانت ... مراقبت بنما خدانگه دار!

پاسخ پریسا ضرب استجابی ، دکتری تخصصی روانشناسی :

سلام شما چه مدتیست ازدواج کردید؟ و ایا فرزندی هم دارید؟؟ دوست عزیز صرف صمیمی برخورد کردن کسی نمی توان برداشت غلط داشت و شما هم سعی کنید ذهیت خوبی برای خود ایجاد کنید!! اما مسئله مهمه اینه که میزان صمیمیت و رضایت شما و همسرتون چقدر هست ؟؟؟ با پاسخ درست به این سوال و سوالات دیگر خود میتوانی تشخیص درست بدهی! جهت بررسی دقیق تر و ارامش بیشتر حتما از یک متخصص در حیطه زناشویی مشاوره بگیرید. موفق باشید

پاسخ معصومه قزل ، سکس تراپیست درمانگر سی بی تی  اضطراب و افسردگی :

سلام دوست عزیز مشکل شما اسمش را می شود گذاشت حساسیتهای مردانه در رابطه با همسرتان. مثل همه حس های دیگر، تا حدی منطقی است و اگر از حد بگذرد و بی منطق شود، نه فقط سلامت و آرامش روان شما، که رابطه شما و همسرتان را هم تخریب می کند. نکته مهم تشخیص این است که این حس شما، آیا واکنشی منطقی به رفتار همسرتان است یا ناشی از حساسیت بیش از حد شماست. با توضیحاتی که خودتان داده اید، به نظر من تشخیص دوم درست تر به نظر می رسد. نکته خاصی در رفتار همسرتان نمی بینم که بگویم او باعث و بانی این حس شماست. حتی این که شب هم جواب پیام هایش را می دهد و تا صبح تلگرام چک می کند و... دلیل بر خیانت همسر شما نمی باشد. حساسیت شما، نتیجه ای جز فاصله بیشتر شما و همسر شما ندارد.اگر شاهد دیگری برای شک به رفتارهای همسرتان ندارید بهتر است این افکار وسواس گونه را باید به کمک یک مشاور درمان کنید. یک فرایند رفتار درمانی شناختی در چند جلسه به نظر لازم می رسد. با شما موافقم که نگران باشید این مساله به آینده رابطه شما لطمه می زند. پس زودتر به فکر حل مساله باشید. با آرزوی موفقیت.

پاسخ رویا هنری ، مشاور خانواده :

سلام دوست خوبم حتی فکر کردن به اینکه فرد مورد علاقه و مورد اعتماد شما ، به شما وفادار نبوده استراس آور و عذاب آوره و باعث میشه شما ناراحت شید و برای دونستن حقیقت به شدت کنجکاو بشین!! شمارو درک میکنم ، اما مواردی که بهش اشاره کردین صرفا دال بر خیانت نیست.بجای حساسیتهای ایجاد شده دیوارها و پنجره های رابطه تون رو بطور مناسب حفاظت کنید. پنجره های رابطه خود با خانمتون رو باز نگه دارید !! وقتی که نیازهای احساسی و جسمانی ما به بهترین وجه برآورده شن، تمایلی به جست و جوی اونها در مکان های دیگه نداریم. برآورده سازی نیازها و خواسته های ایشون و نیازهای خودتونو بررسی کنید.الان که تا حدی به ایشون ظنین شدین که توجه همسرتون به جای دیگری معطوف شده ،اگه عصبانی شین و ازش خرده بگیرید، این توجه عمیق تر خواهدشد. حسادت حسی طبیعیه ، اما تلاش کنید که توجه همسرتون رو بیشتر به استعدادها و توانایی های خودتون جلب کنید. به همسرتون چیزی بیشتر از یک دلیل برای دوست داشتن و ارزش گذاشتن به خود بدین. شما نمی تونید همسرتون رو با استفاده از تهدید و ترس در کنار خود حفظ کنید. یک مشاور خوب و توانا پیدا کنین و بطور مداوم برای بهره برداری از حمایت های مثبت و فعالانه در روابط خود ، باهاش در تماس باشین.ارتباط با مشاور میتونه در تدوین نقشه ای جامع تر از چگونگی حفظ رابطه با همسر خود و تقسیم شادمانه تر زندگی با همدیگه کمک رسان باشه. حضور خودتون رو در زندگی اثبات کنید.شما باید کسی باشید که همسر شما به او مراجعه می کنه. اگر نیازهای عاطفی، جسمانی و معنوی اونو به خوبی برآورده کنید، همسر شما هرگز به دنبال اونها نزد فرد دیگه ای نخواهدرفت.. شما اون قدر باید خوب باشید که کسی نتونه با شما برابری کنه. این مهم ترین رازی هست که از جدایی ها و به پایان رسیدن رابطه ها جلوگیری می کنه. با همسر خودتون درباره مسائل جنسی، شادی ها و تمایلاتتون راحت و صمیمی صحبت کنید. سرگرمی های جدید رو با هم امتحان کنید تا همه چیز رو شاد و هیجان انگیز حفظ کنید. با هم بخندید و شاد باشید... با آرزوی بهترینها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آیا عشق در یک نگاه ممکن است؟

در یک مهمانی پای صحبت یکی از دوستان نشسته بودم. او از خاطرات دوران دانشجویی خود سخن میگفت از روزی سخن میگفت که یک نگاه در یک جلسه او را 5 سال دررابطه ای نکاه داشت . او فارغ التحصیل رشته مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف بود که برای بهبود کار و حرفه ی خود در دوره های آموزشی فن بیان شرکت کرده بود .در این دوره استاد به اوگفته بود اگر زمانی در حین همایش و سخنرانی احساس خستگی کردی در جمع مخاطبین خود چهره ی زیبایی را پیدا کن تا با دیدن او بتوانی انرژی مضاعفی برای ادامه سخنرانی خود بدست آوری. دست بر قضا درست وسط یک سخنرانی مهم درد وحشتناک میگرن به سراغ او آمد یکباره یاد سخن استاد خود افتاد با یک نگاه در جمع ناگهان بر چهره ی زیبای خانمی خیره ماند ، حس عجیبی بود سردرد میگرن لعنتی فراموش شده بود و تمام ذهن او فقط درگیر این بود که این سخنرانی تمام شود و او بتواند با این خانم صحبت کند. ثانیه ها و دقایق دیرتر و کندتر میگذشت اما بالاخره لحظه موعود فرا رسید و با گرفتن شماره تماس این خانم به بهانه ی همکاری دلش آرام گرفت. بعد از آن هر روز تب این عشق بیشتر و بیشتر میشد رابطه دیگر همکاری نبود، ادامه همان حس عشق در یک نگاه بود. وقتی داستان او به اینجا رسید آهی کشید که نشان از افسوس این رابطه بود… او میگفت هر روز بیشتر و بیشتر متوجه میشدم که ما اصلا زبان مشترکی نداریم دنیای ما دو دنیای متفاوت است هیچ کدام در این رابطه آرامش نداشتیم اما چرااااا این رابطه 5 سال به طول انجامید !!!

شاید این داستان واقعی برای شما خواننده ی عزیز هم اتفاق افتاده باشدو یا اگر هم خودت تجربه نکرده باشی حتما با واژه ی عشق در یک نگاه آشنا هستی

عشق در نگاه اول چیزی است که خیلی از افراد آن را تجربه می کنند. اما واقعا مرز این احساس با هوس یا هیجانات کاذب کجاست؟ شما جاذبه  خامی نسبت به فردی از جنس مخالف در خود احساس می‌کنید و سپس بسیار بیشتر از آن چیزی که عملا وجود دارد، دچار عواطف و احساسات می‌شوید. شما نه به این خاطر که عاشق شده‌اید، بلکه به این دلیل که ذهنتان تحریک  شده، مدام به او فکر می‌کنید. خصوصا اگر شما به دنبال یک اوج احساسی لحظه‌ای باشید و به عبارتی، دلتان بخواهد عاشق شوید و شریک زندگی تان را پیدا کنید.

انسان ها می توانند در یک نگاه عاشق شوندکه به  تب عشق معروف است٬ واله و شیدا شدن است٬ هوس است٬ یکمی هم بهتر جنون عشق است.این اوج احساسی یا «هوس در نگاه اول»، در پی یک آمادگی خودخواسته برای عاشق شدن به وجود می آید و بعد از آن، شما به محض دیدن کسی که معیارهای ظاهری مورد نظر شما را داشت احساس می کنید فرد مورد نظرتان را پیدا کرده اید. هر رابطه ای یک نقطه اوج دارد که در شروع آن قرار گرفته و یک نقطه فرود که در میانه آن قرار دارد. بعد از گذر از این نقطه های اوج و فرود، همه چیز به تعادل می رسد و شما می توانید درباره طرف مقابل قضاوت کنید که آیا واقعا او را دوست دارید یا نه، آیا او را به قدر کافی می شناسید یا نه و آیا او می تواند شریک زندگی شما باشد یا نه.

در واقع شما در ابتدای رابطه از نظر هیجانی در اوج هستید و همه چیز در نظرتان زیبا و فوق العاده است. در دوره فرود برعکس فکر می کنید و همه چیز از نظرتان به بن بست رسیده و مدام فکر تمام کردن رابطه هستید. اما در دوران تعادل هم هیجاناتتان را کنترل کرده اید و هم احساسات منفی جای خود را به شناخت بیشتر داده اند. بنابراین می توانید بهتر و عاقلانه تر تصمیم بگیرید.

تصمیم گیری در دوران اوج می تواند باعث سرخوردگی و شکست رابطه شود و تصمیم گیری در دوره فرود، ممکن است پشیمانی از اتمام رابطه و فرصت ندادن به خودتان را در پی داشته باشد

برخلاف باور بسیاری از ما که کار عشق مربوط به دل است، آنچه برای فرآیند عشق و عاشقی و عاشقانه ها می گذرد در مغز اتفاق می افتد و ترشح هورمون های مختلفی که فرمان شان را مغز به عنوان راهبر و فرمانده جسم و جان صادر می کند.مغز است که فرمان می دهد جایی ضربان قلب تان فراتر از تصور بزند و جایی به آرامش و خلسه ای عاشقانه برسید که پیش از آن تجربه اش نکرده اید.

در مغز عاشق چه می گذرد؟

. متخصصان عشق را به سه مرحله تقسیم می کنند مرحله اول جذب شدن در این مرحله ما و معشوق چنان به هم جذب می شویم که بخش مهمی از انرژی ذهنمان برای مفهوم با هم بودن صرف می شود.

بعد از آن مرحله پیوستن  به هم است که در این مرحله دو نفر تمایل پیدا می کنند در کنار هم باشند و رابطه را شروع می کنند و در این رابطه با هم مفهوم عشق را تجربه می کنند و مرحله سوم صمیمیت و تعهد است.

در هر یک از این مراحل در مغز ما با توجه به ترشح هورمونها اتفاقاتی می افتد که باعث می شود ما احساس عاشقی کنیم. بین مغز عاشق و مغز فرد معتاد شباهت هایی وجود دارد در هر دوی این افراد یعنی فرد عاشق و فرد معتاد، تمایل زیادی به آنچه که به آن وابستگی وجود دارد، دیده می شود. آنچه که به آن عاشق یا معتادیم ما را به این سمت می برد که بخواهیم آن را برای خودمان تکرار کنیم.

مغز است که فرمان می دهد جایی ضربان قلب تان فراتر از تصور بزند و جایی به آرامش و خلسه ای عاشقانه برسید که پیش از آن تجربه اش نکرده اید

هورمون های عشق

بعد از اینکه ارتباط شکل گرفت و فرد عاشق شد، در مرحله جذابیت سطح هورمونهای  مغز در فرد شروع به تغییر می کنند.

ترشح این هورمونها باعث میشود عاشق حواسش به معشوق جلب  شود تا او را بیابد و در اختیار خودش بگیرد، سوخت و سازش بیشتر می شود و خوابش کمتر می شود. میل به تکرار و نزدیکی به موضوع عاشقی  در فرد بیشتر می شود .در عین حال که سختی زیادی تحمل می کند. همچنان امیدوار است . وقتی عاشق می شوید در ابتدای امر به او اعتماد می کنید و به همین دلیل است که امید به زندگی در شما بالا می رود. .

تحقیقات نشان می دهند اگر فرد ارتباط خود با معشوقش را به سطح شناختی نیاورد و فقط بخواهد عشق زیستی را تجربه کند، بعد از سه سال رابطه اش به پایان می رسد؛ چون این هورمون ها سه تا چهار سال در مغز افراد بالا باقی می مانند و بعد از آن میزان آنها دوباره پایین می آید و به همین دلیل است که بیشتر جدایی ها و طلاق ها بعد از این مدت رخ می دهند. بعد از این مدت دیگر دو نفر نمی توانند صرفا به دلایل زیستی کنار هم بمانند.

بعد از پایین آمدن هورمون ها در دوران عاشقی چه باید کرد؟

بعد از اینکه هورمون ها پایین آمدند، ما باید خودمان با آگاهی، شناخت و تمرکز روی رابطه، آن را به مرحله سوم که صمیمیت و تعهد است برسانیم. در غیر این صورت در ابتدا طلاق جنسی و بعد طلاق عاطفی و بعد از آن طلاق قانونی رخ می دهد.

فرآیند عشق چیزی نیست جز ارضای نیاز و باید ببینیم نیاز ما چیست. اگر این نیاز صرفا فیزیولوژیک باشد ما عشق شهوانی را خواهیم داشت. اگر نیاز ما صرفا داشتن سرپناه و حمایت و مراقبت باشد، ما عشق کودکانه را خواهیم داشت و به والد -مراقب نیاز داریم، نه معشوقی پخته.  عشق پخته، عشقی است که فرد به آن زمان داده، در این زمان طرف مقابلش را شناخته، قدمت میل به تکرار در او ایجاد کرده و توانسته است از منظر ساختار نورولوژیک در هماهنگی بین سمت راست مغز یعنی مغز شناختی و بخش های زیرین مغز تعادلی برقرار کند و معشوق را در کنار خود نگه دارد تا از هم لذت ببرند.

دلایل و ریشه های عشق در یک نگاه

*بوی معشوق: بو، هم می تواند موجب ترس، خشم، درد و نفرت باشد و هم موجب آرامش، مهربانی، عشق،  لذت و رضایت، بنابراین عامل مهمی که موجب بهم گره خودن مردمان می شود، بو هست

*اجرای نمایشنامه کودکی، کودک بین 7 – 8 سالگی، پیش نویس زندگیش را نوشته و نمایشنامه ای برای خود طرح می کند. یعنی ممکن است من و شما در ذهنمان یک تصویر از شخصی را  داشته باشیم که قرار است عاشقش شویم

*نداشتن قدرت ارزیابی و قضاوت، در وقت تب عشق قدرت ارزیابی، قضاوت و تصمیم گیری را از دست می دهیم بنابراین در حالی که ممکن است 40 سال سن داشته باشیم اما احتمـالا  5 – 6 ساله عمل خواهیم کرد اغلب اوقات فقط یک چیز در آن فرد توجه ما را به خود جلب می کند مثل: زیبایی، شهرت، محبوبیت ،اصالت، قدرت، پول و …

*کسانی که حوصله آنها از زندگی سررفته و به دنبال هیجان می گردند، بر این باوریم که این هیجان را می شود با خطر کردن به وجود آورد بنابراین در اینگونه موارد سراغ کسی می رویم که می دانیم حتما خطراتی پیش رو خواهیم داشت و به ما آسیب خواهد رسید و یا سراغ کسی می رویم که می دانیم امکان نزدیکی و دسترسی به او نیست

*کسانی که تنها هستند: به یکباره در یک مهمانی یا در یک محل و یا محیط کار برای اولین بار یا بعد از مدتی فردی را می بینیم که فکر می کنیم او می تواند تنهایی ما را برطرف کند و دار عشق در یک نگاه می شویم.

* افرادی که خالی هستند: اینها کسانی هستند که به دنبال شخصی می گردند که خلأ آنها را پر کند، بنابراین دیگری را گرفته و در وجود خالی خود قرار می دهیم اما اشکال کار در این است که همانند جسـم مان که هر شیء خارجی را پس می زند، از لحاظ روانی هم هر کسی را که به درون خود راه دهیم پس از مدتی حتما ًاو را بیرون خواهیم انداخت.

*کسانی که احساس امنیت نمی کنند :کسی که امنیت ندارد همواره به دنبال پناهگاه خواهد بود، بنابراین ممکن است من و شما فقط به دنبال پناهگاهی باشیم که بتوانیم با قرار گرفتن در آنجا برای مدتی به امنیت برسیم زیرا وجود نا آرام ونگران ما به یک همچین محلی نیاز دارد.

*پایین بودن حرمت نفس : یعنی آن زمانی که ما برای خود ارزش، اهمیت و احترامی قائل نیستیم ،خود را کمتر و پائین تراز دیگران می دانیم و درنتیجه به دنبال کسی هستیم که با حضور او ارزش و اهمیت پیدا کنیم.

*میل به خواستنی بودن، این احتیاج که، دوستمان داشته باشند، ما را به جایی می رساند که دیگری را آنچنان دوست داشته باشیم که او هیچ چاره ای جز دوست داشتن ما نداشته باشد، به این معنی که من آنچنان حیران و شیدای تو هستم و با همه چیز تو به هر صورت و شکلی می سازم که تو را داشته باشم (کنیز و غلام تو می شوم تا تورا داشته باشم) .

*معتادین به عشق:مانند کسی که به مواد مخدر  اعتیاد دارد و به محض اینکه که ماده مخدر را ببیند کنترلش را از دست می دهد، یعنی افرادی هستند که مدام در پی جستجو کردن برای عاشق شدن و کسب هیجان عاشقی می باشند ( عاشق عاشق شدن ) و فقط می خواهند احساس عشق را داشته باشند و نه اینکه آن را با فرد خاصی تجربه کنند.

بنابراین بگذارید راحتتان کنم:

آدم سالم تب عشق پیدا نمی کند.

آدم سالم کسی نیست که در یک نگاه عاشق بشود.

عشق در یک نگاه هست اما نشانه گرفتاری است٬ نشانه بیماری است. نشانه اشکال است و حتما هم دوران کوتاهی خواهد داشت.

نویسنده : سعیده مصافی

https://goo.gl/MQvZ67

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تنبلی و عدم داشتن اراده

سلام 26 ساله و متاهل هستم . مشکلی که دارم اینه که نمیتونم هیچ کاری رو به سرانجام برسونم مثلا ناتمام ماندن تحصیل دانشگاهی ؛ یا تصمیم میگیرم نمازم را شروع کنم چندروز میخونم و ول میکنم و تصمیم به لاغری دارم 4؛5ساله کاری نکردم یا یکی دوجلسه رفتم باشگاه و اونم ول کردم اراده ندارم چیکار کنم؟ خیلی ناراحتم از این وضع.

پاسخ مشاور هدی بدوی :

سلام گاهی نداشتن هدف واضح و روشن و بی برنامگی باعث میشه که کند پیش بریم و پیشرفت رو متوجه نشیم و یا واقعا در جا بزنیم . همین فرد رو ناامید میکنه . بررسی های بیشتر لازمه روابط با همسر و خانواده و دوستان به چه صورته ؟ در طول روز چه کارهایی انجام میشه ؟ با نوشتن اهداف و همینطور برنامه هفتگی ( منطقی و درست ) خودتون رو محکوم به موفقیت کنید ! موفق باشید

برای ارتباط با این مشاور روی لینک زیر کلیک کنید:

https://goo.gl/1rEmoH

پاسخ مشاور رویا هنری :

سلام دوست خوبم عوامل بسیاری در این زمینه دخیل هستن که از مهمترین اونها میشه به موارد زیر اشاره کرد:ترس از شکست، خود کم بینی، توقع افراطی از خود، اطلاعات ناکافی برای انجام کار، مشخص نبودن اولویت ها، تردید داشتن، نا آشنایی با شیوه های حل مسئله، پیش داوری، ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع، نداشتن برنامه، ضعف در آشنایی با وظایف خود، فشار کاری بیش از اندازه و خستگی ناشی از اون، انجام فعالیتهای متنوع هم زمان، در اختیار نداشتن ابزار لازم برای کار و فعالیت، بیماری های جسمی، کمال گرایی وسواس گونه، پرخوابی و تن پروری از مهم ترین عوامل نیمه تمام گذاشتن کارها هستن!! گاهی ممکنه همراهی چند علت موجب بروز مشکل بشه. چند راه برای تغییر این مشکل پیشنهاد میکنم: توجه به زمان و فرصت،تعیین وقت معین برای هر کار،تلاش برای ایجاد انگیزه،کوچک کردن کار،اولویت بندی کردن کارها : کارهامون رو بر این اساس اولویت بندی کنیم:کارهای فوری و مهم،کارهای فوری و غیرمهم، کارهای غیرفوری و غیر مهم ، کارهای غیرفوری و مهم کشف ضعف ها و قوت های خود، تغییر محیط، استفاده از عهد و پیمان، استفاده از وقت اختصاصی برای جبران کارهای عقب مونده، دست برداشتن از کمال گرایی،غلبه بر ترسها، حذف قاتلین وقت، یاری گرفتن از توانمندیهای دیگران، عدم پرداختن به حاشیه ها،تمرین نه گفتن و.... دوست عزیز نیمه تمام گذاشتن کارها مثل سرماخوردگی نیست که با خوردن چند قرص و استراحت رفع بشه، بلکه مثل بیماری سینوزیته که اگر مراقب نباشیم دوباره عود می کنه. داروی اون هم برنامه ریزی و مراقبت همیشگیه. با به پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام آرامش رو به خودمون هدیه کنیم !! با آرزوی بهترینها

برای ارتباط با این مشاور روی لینک زیر کلیک کنید:

https://goo.gl/VQwfpp


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰