در قدم اول بهتر است با واژه و مفهوم قهر آشنا شویم. گروهی از زنان و مردان به اشتباه تصور می کنند که به مشکلات جاری زیاد هم نباید اهمیت داد و گذر زمان و عدم توجه به مشکلات خود عاملی در حل آن خواهد بود.این دسته فکر می کنند نادیده گرفتن دلخوری های اصلی و اساسی و سر پوش گذاشتن بر روی آنها و خوب جلوه دادن،عاملی در حل مسائل پیش آمده است و اگر یکی از آنها چه زن و چه مرد سر صحبت را باز کند و در حل مشکل کوشش کند هر چند که دیگری نپذیرد ،در واقع فرد مقابل در حل مشکل همکاری نکرده و از گفت وشنود و بحث فرار می کند پس به زودی درهای ارتباط سازنده و موثر به روی آنان بسته خواهد شد .این گروه از زوج ها از حمایت های عاطفی،احساسی و بعد از آن جنسی و حمایتی و…از هم دور می شوند، برخی روانشناسان معتقدند  افراد درونگرا و نکته سنج که دقت بیشتری دارند،در عین حال از قدرت کلامی ضعیف تری برخوردارند ، از لحاظ شخصیتی زودرنج هستند و سریع آزرده خاطر می گردند .

اگر بررسی عمیق تری داشته باشیم این افراد در کودکی به وسیله ی قهر به خواسته های خود دست می یافتند و این کار به نوعی تسلط بر دیگران است و به نوعی اطرافیان را تحت کنترل خود در می آورند،پس فرصت تبادل نظر و حرف زدن را از طرف مقابل گرفته و شاید هم به نوعی معتقدند که دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد و یا اساسا حرف زدن فایده ای ندارد.اما اگر علت قهر را هر یک از همسران بدانند و در واقع شناخت کافی از خواسته های یکدیگر داشته باشند قدم های درستی بر می دارند .برای مثال زن به دنبال جلب توجه همسرش است در حالی که مرد پس از ورود به خانه و صرف شام و دیدن برنامه تلویزیونی با بحث و جدل همسرش مواجه می شود و این کشمکش منجر به قهر می گردد در حالی که مقصود و هدف زن نزدیک شدن به همسرش و مورد توجه مرد قرار گرفتن است و چون از دیدگاه خانم،همسرش به وی توجه کافی نداشته باعث آزردگی خاطر او گشته در حالی که مرد این رفتار او را جور دیگری در ذهنش ترجمه می کند و با خودش می اندیشد که من چه حرف ناراحت کننده ای زدم که موجب این جدال شد؟و افکار وی برعکس خواسته و نیاز زن است.پس رنجش خاطر در اکثر موارد ناشی از عدم شناخت نیازها و انتظارات غیر واقع بینانه همسران از یکدیگر می باشد.زن و مرد باید بدانند که از یکدیگر چه می خواهند و به تفاوت ها در نگرش و نیاز های یکدیگر آگاه باشند در این مثال اگر زن به اندازه کافی شوهرش را بشناسد و رفتار او را چنین تحلیل کند که شوهرش پس از صرف شام و برنامه تلویزیونی در واقع وارد پروسه ی تجدید قوا شده و پس از آن به همسرش توجه و محبت کافی را خواهد داشت.هرکسی که در حل مساله ضعیف است و به رشد کافی نرسیده و کسب مهارت از طریق صحبت و حل منطقی مشکل را ندارد مانند کودکان به سمت قهر رفته و این رفتار را از خود نشان می دهد .پس به جای قهر زن و مرد چه کنند؟بهترین راه حل از دیدگاه روانشناسان برای حل مشکلات این است که در شرایط قهر و سکوت زوجین به یکدیگر می فهمانند شرایط مناسب برای صحبت و گفت و گو نیست و اوضاع بدتر از آنچه که هست نشود.پس بهتر است به یکدیگر قول دهند برای مشکلات پیش آمده و رسیدن به آرامش در فرصت مطلوب تر باهم به گفت و گو بپردازند تا کدورت ها و دلخوری هایی که مطرح شده بود رفع گردد ولی باید به یکدیگر این قول را بدهند که زمان مناسبی در اختیار هم قرار می دهند تا سخنانشان شنیده شود و مجال صحبت را خواهند داشت مشروط بر اینکه دائما به درگیری های حل نشده ی گذشته برنگردند و موضوع را در کمال آرامش مطرح کرده و با توجه به شناختی که از شخصیت یکدیگر دارند احساساتشان را در مورد رفتار بدی که از او سر زده بیان کنند ضمن اینکه پذیرای اشتباهاتشان باشند .باید به این نکته توجه داشت که اولین کلید راه گشای زن و شوهر درک متقابل و حفظ آرامش است و اگر نتوانستند این فرصت را فراهم نمایند لازم است از مشاورین خانواده یا زوج درمانگر کمک بگیرند تا روابط بین فردی آنها اصلاح شود.


نویسنده: روانشناس الهام متقی