ups and downs

از بالا پایین‌های زندگی...

قهرکردن

در قدم اول بهتر است با واژه و مفهوم قهر آشنا شویم. گروهی از زنان و مردان به اشتباه تصور می کنند که به مشکلات جاری زیاد هم نباید اهمیت داد و گذر زمان و عدم توجه به مشکلات خود عاملی در حل آن خواهد بود.این دسته فکر می کنند نادیده گرفتن دلخوری های اصلی و اساسی و سر پوش گذاشتن بر روی آنها و خوب جلوه دادن،عاملی در حل مسائل پیش آمده است و اگر یکی از آنها چه زن و چه مرد سر صحبت را باز کند و در حل مشکل کوشش کند هر چند که دیگری نپذیرد ،در واقع فرد مقابل در حل مشکل همکاری نکرده و از گفت وشنود و بحث فرار می کند پس به زودی درهای ارتباط سازنده و موثر به روی آنان بسته خواهد شد .این گروه از زوج ها از حمایت های عاطفی،احساسی و بعد از آن جنسی و حمایتی و…از هم دور می شوند، برخی روانشناسان معتقدند  افراد درونگرا و نکته سنج که دقت بیشتری دارند،در عین حال از قدرت کلامی ضعیف تری برخوردارند ، از لحاظ شخصیتی زودرنج هستند و سریع آزرده خاطر می گردند .

اگر بررسی عمیق تری داشته باشیم این افراد در کودکی به وسیله ی قهر به خواسته های خود دست می یافتند و این کار به نوعی تسلط بر دیگران است و به نوعی اطرافیان را تحت کنترل خود در می آورند،پس فرصت تبادل نظر و حرف زدن را از طرف مقابل گرفته و شاید هم به نوعی معتقدند که دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد و یا اساسا حرف زدن فایده ای ندارد.اما اگر علت قهر را هر یک از همسران بدانند و در واقع شناخت کافی از خواسته های یکدیگر داشته باشند قدم های درستی بر می دارند .برای مثال زن به دنبال جلب توجه همسرش است در حالی که مرد پس از ورود به خانه و صرف شام و دیدن برنامه تلویزیونی با بحث و جدل همسرش مواجه می شود و این کشمکش منجر به قهر می گردد در حالی که مقصود و هدف زن نزدیک شدن به همسرش و مورد توجه مرد قرار گرفتن است و چون از دیدگاه خانم،همسرش به وی توجه کافی نداشته باعث آزردگی خاطر او گشته در حالی که مرد این رفتار او را جور دیگری در ذهنش ترجمه می کند و با خودش می اندیشد که من چه حرف ناراحت کننده ای زدم که موجب این جدال شد؟و افکار وی برعکس خواسته و نیاز زن است.پس رنجش خاطر در اکثر موارد ناشی از عدم شناخت نیازها و انتظارات غیر واقع بینانه همسران از یکدیگر می باشد.زن و مرد باید بدانند که از یکدیگر چه می خواهند و به تفاوت ها در نگرش و نیاز های یکدیگر آگاه باشند در این مثال اگر زن به اندازه کافی شوهرش را بشناسد و رفتار او را چنین تحلیل کند که شوهرش پس از صرف شام و برنامه تلویزیونی در واقع وارد پروسه ی تجدید قوا شده و پس از آن به همسرش توجه و محبت کافی را خواهد داشت.هرکسی که در حل مساله ضعیف است و به رشد کافی نرسیده و کسب مهارت از طریق صحبت و حل منطقی مشکل را ندارد مانند کودکان به سمت قهر رفته و این رفتار را از خود نشان می دهد .پس به جای قهر زن و مرد چه کنند؟بهترین راه حل از دیدگاه روانشناسان برای حل مشکلات این است که در شرایط قهر و سکوت زوجین به یکدیگر می فهمانند شرایط مناسب برای صحبت و گفت و گو نیست و اوضاع بدتر از آنچه که هست نشود.پس بهتر است به یکدیگر قول دهند برای مشکلات پیش آمده و رسیدن به آرامش در فرصت مطلوب تر باهم به گفت و گو بپردازند تا کدورت ها و دلخوری هایی که مطرح شده بود رفع گردد ولی باید به یکدیگر این قول را بدهند که زمان مناسبی در اختیار هم قرار می دهند تا سخنانشان شنیده شود و مجال صحبت را خواهند داشت مشروط بر اینکه دائما به درگیری های حل نشده ی گذشته برنگردند و موضوع را در کمال آرامش مطرح کرده و با توجه به شناختی که از شخصیت یکدیگر دارند احساساتشان را در مورد رفتار بدی که از او سر زده بیان کنند ضمن اینکه پذیرای اشتباهاتشان باشند .باید به این نکته توجه داشت که اولین کلید راه گشای زن و شوهر درک متقابل و حفظ آرامش است و اگر نتوانستند این فرصت را فراهم نمایند لازم است از مشاورین خانواده یا زوج درمانگر کمک بگیرند تا روابط بین فردی آنها اصلاح شود.


نویسنده: روانشناس الهام متقی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رفتار با همسر بدبین

اگر شما از سالم بودن روابط خود اطمینان دارید و شک‌های همسرتان خیلی زیاد است و این مشکل در طول زندگی مشترکتان تداوم داشته است، احتمال دارد همسرتان آدم بدبینی باشد یا در صورت شدت مشکل، احتمال اختلال پارانوئید (بیماری بدبینی) وجود دارد.

انجام ندادن رفتارهای شک برانگیز
ممکن است شما رفتارهایی انجام می‌دهید که همسرتان به آن‌ها حساس است؛ به طور مثال برای گوشی همراه‌تان رمز گذاشته‌اید و پنهانی از آن استفاده می‌کنید؛ یا زمانی که بیرون می‌روید در ارتباط با جنس مخالف راحت هستید. برای بهبود شرایط روحی همسرتان، لازم است در این گونه رفتار‌ها تجدیدنظر کنید و تا مدتی کارهایی که همسرتان روی آن‌ها حساس است، انجام ندهید.

یافتن مصادیق محبت از نظر همسر
با توجه به اینکه اصلی ترین نیاز همسرتان محبت است، سعی کنید بیشتر به همسرتان محبت و توجه داشته باشید و برای بودن در کنار او وقت اختصاص بدهید و در آن وقت به دور از تمام دغدغه‌ها و قید و بندهای بیرونی با همسرتان گفت‌و‌گو کنید. همچنین از آنجا که مصادیق محبت برای هر فردی متفاوت است از همسر خود بپرسید که چه چیزهایی را محبت تلقی می‌کند. به طور مثال ممکن است خانمی خرید گل و هدیه را نشانه محبت بداند یا اینکه دوست داشته باشد زمانی که...

ادامه مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://goo.gl/5pvrhQ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ترس ازتنهایی وماندن درروابط آسیب زا

آدمی فریب نمی خورد، مگراینکه خودبخواهد(برگرفته ازمقدمه کتاب سینوهه ترجمه ذبیح الله منصوری)

شایدفکرکنیدهمسرانی که ازلحاظ رفتاری موردبدرفتاری قرارمی گیرند،گاهی خوشحال می شوندکه تنها باشند وازحملات همسرشان درامان بمانند.اماملیون ها نفرازتنها بودن می ترسند وبابدترین شرایط باهمسرانشان می مانند.آنچه این افراددرنظرنمی گیرنداین است که آنهاحتی باماندن دررابطه نیزتنها هستند زیراوجودهمسری که برای آنها ارزش قائل نیست،آنها رادرک نمی کند وقادربه دوست داشتن ونزدیک شدن به آنها نیست برابرباهمان تنهایی است،ولی چه چیزباعث می شودباوجوددانستن رابطه اشتباه آگاهانه درروابط آسیب زابمانیم؟چه افرادی برای ماندن درروابط آسیب زاپافشاری می کنند وچگونه خود راازبند روابط آسیب زانجات دهیم؟.اولین عاملی که افرادرامجبور به ماندن درروابط اشتباه می کندباورهای غیرعقلانی وقدیمی است.باورهایی که می توند ریشه درفرهنگ یاتجارب گذشته زندگی افرادداشته باشد.باورهایی مثل:”اگرازهمسرم جدا شوم،دیگران چگونه فکر می کنند”،”اگربعدازجدایی نتوانم زوج دلخواه خود راپیداکنم،همیشه تنها می مانم”،”زندگی به تنهایی برایم غیرقابل تصور وکسالت بار است” وغیره.همه افرادباورها وترس هایی بااین محتوا دارند اما هرقدرافراد منفعل تربوده وارزش ها واهداف کمتری درزندگی داشته باشند وجود این ترس ها می تواند زندگی آنها راتحت تاثیرقرارداده وآنها راواداربه ماندن درروبطی کند به باب میل آنها نیست.بنابراین اولین گام برای مقابله باترس ازتنهایی پذیرش بی قید شرط خود می باشد.هرگزفراموش نکنیم که من به عنوان یک انسان خوب وارزشمند هستم وحضورهمسرم درزندگی مراتکمیل می کند،معشوقه دیگری بودن  تنها بخشی ازمن است.ما می توانیم خواهان عشق وشریک زندگی باشیم بدون آنکه به اواحساس نیازکنیم.همه ما ازتنها بودن متاسف می شویم،احساس خلاء می کنیم اما اگربه نکات زیرواقف باشیم،احساس تنهایی موقتی خودرامی پذریم وبه جای احساس پوچی ازتنهایی،تنها ابرازتاسف کرده وکمتردرروابط خود دچاراشتباه می شویم:

-ارزش شما به عنوان یک شخص به خودشما بستگی دارد ونه به عشق دیگران:وقتی خودتان رابی قید وشرط بپذیرید نیازی به تاکید دیگران ندارید.دراین راستا می توانید ارزش ها واهداف جدید رادرزندگی خود پایه ریزی کنید وزمانی ازاوقات خود راصرف علایق وارزش هایتان کنید.احساس شادی واقعی ازدرون شخص نشات می گیرد.من می توانم شادباشم،عاشق باشم درصورتیکه لحظات واقعی رابرای خود ایجادکنم.

-لحظات واقعی رادرزندگی شکار واگروجودندارندآنها راایجاد کنید:داشتن لحظه های واقعی زندگی کردن درزمان حال،ولذت بردن ازمنابعی است که دردسترس هستند.ماهمیشه درحال انتظارکشیدن برای رسیدن به شرایط ایده آل هستیم،خوشبختی زمان حال رابه تعویق می اندازیم تااینکه آنرادرآینده بدست آوریم واین قدرانتظار کشیدن ها راادامه می دهیم تافرصت لذت بردن رااز خود سلب کنیم(برگرفته ازکتاب لحظات واقعی،دکترباربارا دی آنجلیس).گاهی به قدری درگیرپیش بینی آینده ایی نامعلوم وترس ازتنهایی هستیم که فرصت شام خوردن بایک دوست صمیمی راازدست می دهیم.

-همسرشما تنهاشخص مناسب برای زندگی مانیست:شایدبراین باورید که باترک روابط آسیب زا،فرصت عشق رابرای همیشه ازدست خواهیدداد.

-شمامی توانیدبه تنهایی زندگی کنید واززندگی خود راضی باشید،به شرطی که بدانید اززندگی خودچه می خواهید وچگونه می توانید زندگی رابرای خود معناکنید.

-تنهایی به این معنا نیست که بدون عشق وهمراه باشید: بعدازترک روابط ممکن است احساس کنیدنمی توانیدمانندگذشته لذت ببرید،تعطیلات کسل کننده باشد و…واقعیت این است که مجبورنیستیدتنها بمانید،ملیون هانفروجود دارند که می توانندهمراه شما باشند،علاقه مندی های آنها شبیه شماست.می توانیدباپیوستن به گروه های موردعلاقه ودرگیرشدن دروقایع اجتماعی افادشبیه به خودراپیداکنید اما فقط تنها زمانی امکان پذیراست که شما دردردها وخاطرات گذشته مدفون نشده باشید.


نویسنده : مشاور و روانشناس فرانک نحوی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عشق و دوست داشتن

سوال:
سلام عشق و دوست داشتن چه تفاوتی باهم دارن؟ کدام یک برای زندگی زناشویی ضروری است؟ و نشانه های هرکدوم رو لطفا ذکر کنین ممنونم


پاسخ مشاور غلام‌رضا قریب‌زاده :

تفاوت عشق و دوست داشتن از نظر روانشناسان: *وقتی کسی که عاشق اش هستید گریه می کند، شما هم با او گریه می کنید، ولی وقتی کسی که دوست اش دارید گریه می کند، سعی می کنید هر چه سریعتر آرامش کنید. *.اگر سعی کنید چشم های تان را روی معشوق تان ببندید، عشق به شکل قطره ای در قلبتان می ماند اما می توانید یک رابطه ی دوستی را پایان دهید. *.احساس عاشق بودن از چشم ها آغازمی شود و انسان عاشق با نگاه و دیدن به عشق می رسد ، و احساس دوست داشتن از گوش ها و از طریق شنوایی و ابراز علاقه کلامی است. *.هنگام دیدار کسی که عاشقش هستید قلبتان به تپش می افتد اما هنگام دیدار کسی که دوستش دارید خوشحال و شاد می شوید. *.هنگام مواجهه با عشق خود خجالت می کشید ولی وقتی با کسی که دوستش می دارید برخورد می کنید می توانید خودتان را نشان بدهید. *. اگر به چشم کسی که عاشق اوهستید نگاه کنید مطمئنا خجالت زده می شوید اما می توانید ساعت ها لبخند بر لب به چشمان فردی که دوستش داریدبنگرید. *.در کنار کسی که عاشق اش هستید، زمستان مثل بهار می شود، ولی در کنار کسی که دوست اش دارید، زمستان فقط یک زمستان زیبا است. *.اگر به کسی که عاشقش هستید بنگرید خجالت می کشید در حالی که هنگامی که به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید لبخند می زنید. *به کسی که عاشق اش هستید نمی توانید هرچه در دل دارید بگویید، گفتن آنچه در دل دارید برای کسی که دوست می دارید راحت تر است. در ضمن پیشنهاد میکنم نظر دکتر شریعتی را هم در این زمینه بخوانید... موفق باشید..


http://www.teleyare.com/question


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا هرروز با نامزدم دعوام میشه

با سلام من یه دختر 22 ساله هستم و نامزدم 20 سالشه واقعا همدیگه رو خیلی دوست داریم یعنی حتی یه روز نمیتونیم همدیگه رو نبینیم هردوتامون دانشجو هستیم و من باید هفته ای 4 روز برم یه شهر دیگه و برگردم و همیشه دعوامون میشه سر بحثای الکی و مسخره دعوا میکنیم و وسط دعوا همیشه بحثمون به جدایی میرسه و دوباره فرداش که همدیگه رو ببینیم همه چی یادمون میره ولی واقعا دیگه دعوامون خسته کننده و تکراری شده همیشه بحثای الکی میکنیم و اعصاب همدیگه رو خورد میکنیم اگه میشه راهنماییم.کنید که چیکار میتونم بکنم

پاسخ مشاور رویا هنری

سلام دوست خوبم سن هر دوی شما پایینه و میشه گفت به بلوغ فکری لازم نرسیدید و پیش اومدن چنین صحنه هایی تا حدودی طبیعیه! اگه بتونید هنگام بحث آرامشتونو حفظ کنید تنها با یک جمله می‌تونید بحث رو از بدترین حالت به بهترین حالت برگردونید یا حتی به اون خاتمه بدین !! شاید این کار در لحظه اوج درگیری کمی سخت باشه اما با گفتن این جملات به ایشون نشون میدین که به حرفهاش گوش میدید و درک می‌کنید که چرا ناراحته. تمام این ها منجر به ختم بحث و درگیری میشه.بهترین جملاتی که در حین بحث می‌تونید به کار ببرید: «میفهمم چی میگی» یا «شاید در این مورد حق با تو باشه» و هر جمله‌ای که به او بفهونه حرف‌هاشو شنیدید و نقطه نظر او رو هم در نظر می‌گیرید.با به کار بردن این جملات دیگه در بحث‌ها در نقطه مقابل و بر ضد ایشون قرار نمی‌گیرید بلکه نشون میدین که موضوع بحث براتون مهمه و به تمام حرف‌هاش گوش میدین. اگر کمی از خشونت و مخالفت‌هاتون رو کنار بگذارید خیلی سریع‌تر به بحث‌ها خاتمه میدین و کمتر آسیب روحی می‌بینید.فقط گفتن این جملات مهم نیست بلکه نحوه گفتن اون‌ها نیز مهمه. اگه این جملات رو با لحن تند و پرخاشگرانه به زبون بیارید کوچکترین ارزشی نخواهند داشت. قبل از این که بخوایین درگیری رو تشنج زدایی کنید ابتدا کمی آروم شید و نفس عمیقی بکشید. وقتی به خودتون زمان بیشتری میدین ذهنتون آزادتر میشه و راحت‌تر میتونید اون درگیری رو مدیریت کنید و این هم به نفع شماست و هم به نفع ایشون.اگر براتون سخته که در لحظه درگیری سکوت کنید و صبور باشید برای یک لحظه یکی از ویژگی‌های ایشون رو که خیلی دوست دارید، به یاد بیارین!! درگیری‌ها به راحتی باعث ایجاد لحظاتی تلخ و منفی در زندگی میشن. برای جلوگیری از این عواقب منفی سعی کنین با راهنمایی مشاورین مهارتهای زندگی رو یاد بگیرید. موفق باشین


پاسخ مشاور هدی بدوی

سلام اختلاف در زندگی همه پیش میاد ؛ مهم نحوه حل اختلافات و رسیدن به توافقه چندوقته که نامزد هستید؟ نامزدی برای شناخت همدیگه هست. آشنایی به چه صورته؟ ارتباط با خانواده ها چطوره؟ سر چه موضوعاتی بحث میکنید و چطور بحث رو خاتمه میدید؟ مهارتهای حل مساله رو از مشاورین آموزش ببینید و در زندگیتون پیاده کنید با یک مشاور در تماس باشید موفق باشید


پاسخ مشاور دکتر پریسا ضرب استجابی

سلام دوست عزیز اینکه هر دوی شما سنتون کم هست و بخصوص نامزدتون به بلوغ کافی نرسیده اید!! حتما نیاز به راهنمایی گرفتن و مشاوره دارید . در صورت ادامه این روند مطمینا نمیتوانید یک زندگی خوب و ارومی را شروع کنید. موفق باشید


مشاوره خانواده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خیانت

سلام 1ساله پیش خانومم بهم خیانت کرد بهم گفت که اشتباه کرده از اون موقه ببعد هر وقت گوشیش در حاله مکالمه است یا میره بیرون فکر میکنم دوباره داره به خیانت میکنه

پاسخ دکتر پریسا ضرب استجابی

سلام این حس و حال شما تا مدتی همراه شما خواهد بود تا گذر زمان کمرنگش کند . و البته شما هم باید در این مورد تلاش داشته باشید تا با این قضیه بتوانید کنار بیایید. و‌توصیه میکنم جهت پیشرفت سریع تر و هضم کردن راحت این موضوع حتما از یک مشاور کمک بگیرید. موفق باشید

پاسخ روانشناس رویا هنری

سلام دوست خوبم احساسات منفی خودتونو بپذیرید. پذیرفتن اینکه احساس هایی مثل خشم، عصبانیت، شک، آشفتگی، ترس، درد، رنج و افسردگی برای کسی که شاهد خیانت همسرش بوده، کاملا طبیعیه. سعی کنید برای خودتون خلوت کنید و تمام افکار و احساساتی رو که به دلیل خیانت همسرتون در شما ایجاد شده ، بر روی کاغذ بنویسید و تخلیه افکار منفی رو به وسیله این کار انجام بدیدمسئله پیش اومده رو بررسی کنین.سعی کنید با همسرتون در موقعیت مناسب در مورد خطایی که مرتکب شده ، صحبت کنید و تمام سوال هایی رو که به ذهنتون می رسه، بپرسید؛ حتی برای این کار می تونید از قبل سوالاتی رو که می خوایین بپرسید، آماده داشته باشید، شاید به این نتیجه برسید همسرتون هنگام انجام این کار به تنها چیزی که فکر نمی کرد، خیانت به شما بوده. حواستون باشه زمانی که این کارها رو انجام میدین، در برابر همسرتون جبهه نگیرید یا حرف های اونو برای خودتون تفسیر اشتباه نکرده و با دید منفی بهش نگاه نکنید.عشق مبتنی بر خود داشته باشید.عشق متعادل و دارای مرز داشته باشید، چونکه این عشق به راحتی می تونه اعتماد ایجاد کنه ،چون وقتی چنین عشقی رو نسبت به فرد مقابل ابراز می کنید، فرد خود به خود می تونه حس کنه که از سوی شما پذیرفته شده و بنابراین با شما احساس راحتی خواهدداشت. در این شرایط فرد می تونه به راحتی احساساتش رو با شما در میون بگذاره. همچنین عشق بی قید و شرط میتونه باعث ایجاد عزت نفس در فرد بشه و ترس از عدم پذیرش رو به میزان بسیاری کاهش بده و از این طریق به شریک زندگی مون اجازه می دیم تا در ارائه احساساتش نسبت به ما صادق باشه !! نقص های خودتون رو ببینید!! باید بتونیم در رابطه ای که در اون خیانت رخ داده منصفانه رفتار کنیم و تنها فرد خیانتکار رو مقصر ندونیم، بلکه به دنبال مشکلات و نواقص خودمون هم باشیم. اگر بتونیم در خودمون عمیق شیم، مطمئنا می تونیم نواقصی رو پیدا کنیم که باعث بروز خیانت شده ، اگرچه بعضی از خیانت ها تنها به دلیل بوالهوسی رخ می ده و علتش به خاطر وجود نواقصی در طرف مقابل نیست !!. روابط با همسرتون رو پراهمیت بدونید، علاوه بر مهم شمردن نیازهای عاطفی باید نیازهای دیگه رو نیز درنظر بگیرید.روابط جنسی با کیفیت عالی داشته باشین! رابطه جنسی یکی از مهم ترین عواملیه که ضعف در اون موجب خیانت خواهدشد.بهتره همسرتون رو ببخشید. از بین رفتن درد و رنجی که براتون از طریق خیانت به وجود اومده، به زمان نیاز داره. باید برای شروع مجدد و درست از یک مشاور و روان شناس کمک بگیرید؛ باید از رابطه خودتون مراقبت کرده و همه توجهتون رو بهش معطوف کنید. تا اونجا که می تونید و میشه، باید سعی کنید به یکدیگه اعتماد کنید و به طور مداوم در مورد مشکلات ریز و درشتی که بینتون پیش می آد، صحبت کرده و اونهارو برطرف کنید چون که این امر به رشد رابطه تون کمک خواهدکرد!!!! با آرزوی بهترینها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سوال خود را بدون پرداخت هزینه بپرسید: مشاوره رایگان روانشناسی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رابطه جنسی بوسه پا

اگر همسرمان درحین رابطه جنسی به پاها نیز علاقه نشان دهد بیماریست؟

پاسخ مشاور سارا شریف

سلام دوست عزیز بعضی افراد فانتزی های جنسی خودشان را دارند و بعضی از اندام های بدن براشون تحریک کننده تر است ولی اگر صرفا فقط به اندام خاصی اشاره کنند و تنها عامل محرک براشون باشد ، جای تأمل دلرد موفق باشید


پاسخ دکتر پریسا ضرب استجابی

سلام نه لزوما!! پا می تواند به عنوان یک اندام تحریک کننده باشد و هیچ مشکلی هم وجود نداشته باشد.


پاسخ مشاور رویا هنری

سلام دوست عزیز اگر همسرتان اظهار تمایل جنسیِ چشمگیر و غیرطبیعی نسبت به پا دارد و این مورد سبب شده توجه ایشان به سایر نقاط بدن شما کمتر شود و صرفا ارضای جنسی از این طریق اتفاق می افتد اختلال محسوب میشود و اگر به پا بعنوان یکی از اندام تحریک کننده نگاه شود کاملا طبیعی و لذتبخش است. شاد باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مشاوره تلفنی و شنیده شدن درد

شاید برای توضیح مشاوره و مشاوره‌‌ی تلفنی بهتر باشد که به ابتدای روان‌درمانی بازگردیم. مشاهده‌ی اعتراف در دین مسیحیت برای فروید جالب شد. فردی کنار یک اتاق تاریک می‌نشیند و بدون دیدن فرد مقابل درباره‌ی کارهایی که کرده صحبت می‌کند و آمرزیده می‌شود گویی بیان درد و گناه برابر با بخشیده شدن بود. این شاید طرح اولیه‌ی روان‌درمانی بوده‌ است. روان‌درمانی ابداع شد چرا که به این پی برد که گاهی آدمی تنها نیازمند یک گوش شنوا بدون هیچ قضاوتی است، امروزه با بالا رفتن سرعت تکنولوژی آدم‌ها روزبه‌روز از هم دورتر می‌شوند و فرصتی برای بیان بار مشکلاتی که به دوش می‌کشند ندارند. فرصتی برای مراجعه‌ی حضوری به یک روانشناس هم ندارند. تنها راه باقی مانده برای کاهش این تنش‌ها تلفن است یک تلفن و یک صدایی که آماده است تا خستگی‌های فرد را بشنود. مشاوره‌ی تلفنی در شرایط معاصر تنها راه ارتباطی با فردی دیگر است تا بدون هیچ قضاوتی ما را بشنود و با ما همراه شود. گاهی ما از اتفاقاتی که می‌افتد آگاهیم ولی نمی‌توانیم آن را ببینیم، نگاهی دیگر مسیر زندگی مان را از دور رصد می‌کند و گره‌های این راه پر فراز و نشیب را به ما می‌گوید. در این فضای پر سرعت زندگی خانواده‌هایی را می‌بینیم که فرصتی برای هم‌صحبت شدن با هم نمی‌یابند و تنها تکنولوژی خلأهای بین آنها را پر کرده و نقش یک مشاوره خانواده در اینجا می‌تواند پیدا کردن راهی برای ارتباط میان اعضای خانواده باشد. مشاور به فرد کمک می‌کند تا بر وقایعی که برایش اتفاق می‌افتد بینش یابد. در حقیقت سرمنشا تمام رفتارها و عکس‌العمل‌ها در خود ماست و آگاهی از آن شجاعت و جسارت می‌خواهد. ما می‌توانیم به یاری یک همراه و انتخاب یک مشاور خوب در هرجا به تفکرات خود بینش یابیم و بهترین تصمیم را اتخاذ کنیم.
حال به این بپردازیم که مشاور تلفنی اصلا جوابگوی نیاز انسان است؟
در روانکاوی کلاسیک، فروید روی یک صندلی پشت تختی می‌نشست و بیمار روی آن تخت دراز می‌کشید و معتقد بود با ندیدن درمانگر بیمار با ناخودآگاه خود ارتباط بیشتری برقرار می‌کند. در مشاوره‌‌ی تلفنی این اتفاق می‌افتد. فرد بدون دیدن طرف مقابل تنها روی مشکلاتش متمرکز می‌شود، شرط اصلی در مشاوره‌‌ی تلفنی تعهد دو طرفه است، تعهد مراجع و روان‌درمانگر یا مشاور که با هم در یک بازه‌ی مشخص زمانی بر سر مشکلی تمرکز کنند. درمانگر و مشاور می‌خواهد به مراجع آموزش دهد که بتواند درباره‌ی فکر خود فکر کند. در مشاوره‌ی تلفنی آنچه اهمیت دارد صدا است. صدا احساس فرد را با خود همراه دارد و با صداست که یک مشاور تلفنی درمی‌یابد که مراجع آشفته است یا مضطرب، غمگین است یا مستأصل و این امر نبود ارتباط چشم در چشم در مشاور تلفنی را جبران می‌کند.
انسان از ابتدای تولد نیازمند یک «دیگری» است تا او را بفهمد و به آشفتگی‌هایش معنا دهد، این امر می‌تواند با یک تلفن هم اتفاق افتد و گوش شنوایی برای شنیدن این آشفتگی‌ها پیدا کرد.

نویسنده : روانشناس مانا علوی

شما می‌توانید با نویسنده این مقاله همچنین مشاوران دیگر از طریق اپلیکیشن تلیار صحبت کنید

لینک دانلود: اپلیکیشن تلیار رسانه همراه مشاوره و روانشناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جایگاه سرطان در روان انسان

یدر دنیای معاصر به دلیل شیوهی زندگی ابتلا به بیماری سرطان افزایش بسیاری داشته است ولی آیا بیماری سرطان تنها یک بیماریاست؟ چرا در میان بیماریهای صعب العلاج این بیماری از همه ترسناکتر است؟شایدنظریهی روانکاو بریتانیایی، ملانی کلاین بهترین تحلیل را پیش روی ما بگذارد. طبق نظریهی کلاین دراولین دورهی رشدی، نوزاد به یک دیگری نیازمند است که او را تیمار دارد و نیازهایش را برآورده سازد و بهدلیل ضعف نوزادِ آدمی او قادر نیست نیازهایش را برآورده کند این استیصال برای نوزاد اضطرابزا است، او بیم دارد که اگر مراقب از او رویگردان شود همه چیز نابود خواهد شد نوزاد برای رهایی از این وحشت از مکانیزم دفاعی دونیمسازی استفاده میکند به این معنا که همه چیز را دو قطبی می کند هنگامی که مراقب نیازهایش را برآوره میکند اضطراب او را درمییابد مراقبی خوب است و از سوی دیگر همان مراقب، هنگامی که خنثی است و توجهی به نیاز نوزاد ندارد به صورت مراقبی آزارگر تصور میشود و مورد خشم نوزاد قرار میگیرد. در اینجا مراقبت مادر نقش عمدهای بازی میکند مادری که بتواند اضطراب کودک را دریابد و محیطی مساعد برای نوزادش فراهم آورد، در اینجا مادری که در تصور کودک سلطه پیدا میکند “مادر به اندازهی کافی خوب” است ولی در غیر این صورت مادری آزارگر است که دایما در تصور کودک در حال شکنجه ی اوست در این مرحله اگر نفرت از موضوع عشق)مادر( حاکم شود نوزاد هر پرخاشگریای را که تجربه میکند به مادر نسبت می دهد گویی این مادر است که او را آزار میدهد و از آن فرار میکند و یا او را آنقدر آرمانی میکند تا بتواند در سایهی او زنده بماند. موضوع درونیشدهی آزارگر همچون سلولهای سرطانی غیر قابل پیشبینی اند و دایما در حال حمله به فرد هستند. در هر بیماریای ما به دلیل استیصالی که تجربه میکنیم به صورت موقت یا دایم در موضع اول رشد، رفت و برگشت داریم و در بیماری سرطان این قضیه نمود بیشتری پیدا میکند چرا که مصداقی عینی هم پیدا دارد. در سرطان ما از سلولهای بدی بیم داریم که درون ما در حال خرابکاری هستند و تکثیر میشوند و مهمتر از همه اینکه از کنترل ما خارج اند. ما در موضع اول رشد همان تجربهای را داریم که در بیماری سرطان اتفاق میافتد، ما دچار استیصال میشویم چون هیچ قدرت و کنترلی نداریم. غیر از حقیقت بیماریِ سرطان این تجربه دردی مضاعف ایجاد میکند به همین دلیل همیشه نام این بیماری وحشت آور است. این وحشت همچون وحشتی است که در ماههای اولیه ی زندگی تجربه میکنیم. ترس از سرطان تنها ترس از یک بیماری نیست چرا که درمانهای پیشرفتهای در حال انجام است، این ترس یادآور دورهای است که همهی انسانها تجربه کردند. تنها راه رهایی از این وحشت آگاهی از عینیت موضوع)بیماری( است در واقع جدایی درد بیماری از درد روانیای که برای افراد به وجود میآید. به همین دلیل در بیمار جدا از درمان بدنی، رواندرمانی کمک بسیاری به بیمار میکند.

نویسنده : مانا علوی ، کارشناس ارشد روانشناسی با رویکرد روان تحلیلی

خواندن مقالات بیشتر روانشناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کادوی تولد من

سلام دختریم 26 ساله که 1 ساله با اقایی 30 ساله در ارتباطم و قصدمون ازدواجه ولی به دلایل اقتصادی فعلا به تعویق افتاده و اینکه همدیگه رو دوس داریم و توی این مدت مشکل خاصی نداشتیم 10 روز دیگه تولدمه امروز به من گفت میخواد گوشیشو بفروشه وقتی اعتراض منو دید گفت برای تولدت پول میخوام من خیلی ناراحت شدم و حتی بهم برخورد الان حس بدی دارم و فکر میکنم حتی اگه اینکارم میکرد نباید قبلش به من میگفت الان هر کادویی هم بخره من خوشحال نمیشم حس میکنم منت گذاشته خیلی بهم ریختم لطفا راهنماییم کنید

پاسخ مشاوره خانواده، ازدواج ، کودک و نوجوان ، تحصیلی و انتخاب رشته ، رویا هنری

سلام دوست خوبم وقتی یکسال از دوستی شما میگذره و تابحال مشکل خاصی نداشتین و همدیگه رو دوست دارید قطعا ایشون منظور بدی نداشتن و قصدشون منت گذاشتن نبوده. چرا از این زاویه به قضیه نگاه نمیکنین که ایشون با توجه به اینکه گوشی خودشو لازم داشته منتهی بعلت علاقه و عشق وافر ، خریدن هدیه تولد شمارو به داشتن گوشی ترجیح دادن !! دوست عزیز ممکنه طریقه گفتن ایشون تا حدودی درست نبوده باشه ولی در پشت این اظهار، هیچ منت و ...دیده نمیشه.ایشون با عشق و نهایت دوست داشتن حاضر به انجام چنین کاری شدن.اکثر آقایون بازی با کلمات رو بلد نیستن!! به دل نگیرید و ازشون صمیمانه تشکر کنید چون رضایت شما براشون اولویت و ارجحیت داشته... پس از قدردانی میتونید با پیشنهادات بهتر ( بجای فروختن موبایل ) ایشون رو در خرید هدیه کمک کنید! عشقتون پایدار‌

پاسخ مشاور شبنم نظام الاسلامی ، خانواده ، زوج درمانگر ، مشاوره پیش از ازدواج ، سکس تراپ

سلام دوست عزیز قطعا دلیل بیان این حرف از طرف ایشون قابل تامل هست .می‌تونستن با خرید یک هدیه در خور شأن شما و توان خودشون خوشحالتون کنن. البته نیت ایشون شاد کردن شما بوده ولی هر تصمیمی در شرایط حاد (اقتصادی٫...)می‌تونه نشان دهنده توانایی مدیریت در بحران فرد باشه.بیشتر بررسی کنید یا به همراه ایشون با مشاور صحبت کنید .پاینده باشید عزیرم

برای فرستادن سوال رایگان و گرفتن پاسخ اپلیکیشن تلیار رو نصب کنید:

تلیار مشاوره روانشناسی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰